شهر دوستدار سالمند, شهری است که باعث ترویج پیری فعال و شامل آن دسته از فضاهای شهری هستند که توزیع خدمات عمومی در آن ها به گونه ای است که حداکثر تناسب را با نیازها و محدودیت های افراد سالمند دارد. هدف پژوهش حاضر بررسی وضعیت شهر ساری از لحاظ فضای شهر برای زندگی سالمندان با تاکید بر هشت شاخص که با توجه به استانداردهای سازمان بهداشت جهانی که شامل (بناها و فضاهای باز, حمل و نقل, مسکن, مشارکت اجتماعی, تکریم سالمندان و اجتماع پذیری اجتماعی, مشارکت شهروندی و اشتغال, اطلاعات و ارتباطات و حمایت اجتماعی و خدمات سلامت) می باشد پرداخته شد.
پژوهش حاضر به لحاظ هدف, از نوع تحقیقات کاربردی و به لحاظ ماهیت توصیفی-تحلیلی می باشد. جمع آوری داده ها و اطلاعات به صورت کتابخانه ای و میدانی (پرسشنامه) صورت گرفته است.
جامعه آماری آن تمامی ساکنان 60 به بالا شهر ساری هستند, که با استفاده از فرمول کوکران, 383 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند, برای تحلیل پرسشنامه از نرم افزار SPSS (آزمون t تک نمونه ای[1]) استفاده شده است. نتایج بیانگر آن است از دیدگاه سالمندان, شاخص های (بناها و فضاهای باز, حمل و نقل, مسکن, مشارکت اجتماعی, تکریم سالمندان و اجتماع پذیری اجتماعی, مشارکت شهروندی و اشتغال, اطلاعات و ارتباطات و حمایت اجتماعی و خدمات سلامت) وضعیت مطلوبی برای سالمندان ندارد و حتی در حد رفع نیازهای اولیه آن ها نیست.
نویسندگان: جمشیدزهی محمداکرم | کریمیان بستانی مریم | حافظ رضازاده معصومه | حافظ رضازاده معصومه
کلیدواژه: شهر هوشمند – توسعه – زاهدان
چکیده شهر هوشمند:
شهر هوشمند شهری است که بر پایه فناوری اطلاعات و ارتباطات بنا می شود تا در آن ارائة خدمات به شهروندان به بهترین نحو بهبود یابد. هدف این پژوهش تحلیل شاخص های شهر هوشمند در سطح مناطق شهر زاهدان است. پژوهش به لحاظ ماهیت, کاربردی بوده و روشی توصیفی تحلیلی دارد. گردآوری اطلاعات در آن به روش کتابخانه ای و پیمایشی صورت گرفته است. نمونه آماری متشکل از 384 نفر از ساکنان مناطق مطالعاتی بوده است.
تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تی تک نمونه ای, تحلیل واریانس یک طرفه و تحلیل رگرسیون چندگانه و به کمک نرم افزار SPSS صورت گرفته و ترسیم نقشه ها با استفاده از قابلیت های ARCGIS انجام شده است. نتایج آزمون تی تک نمونه ای نشان داد که از میان شاخص های مورد بررسی, شاخص مردم هوشمند با رقم 96/2 و شاخص حکمروایی هوشمند با رقم 56/2 به ترتیب بالاترین و پایین ترین سطح هوشمندی را داشته اند و هر دو در سطحی پایین تر از سطح میانگین قرار دارند.
نتایج آزمون تحلیل واریانس یک طرفه نیز دلالت بر این داشته که جز در مورد شاخص محیط زیست, بین شاخص های شهر هوشمند در مناطق پنج گانه شهر زاهدان ارتباط معنادار وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نیز نشان داد که میان شاخص های شهرهوشمند و میزان تحقق پذیری شهرهوشمند رابطة معنا داری وجود دارد. در این زمینه, شاخص جابه جایی هوشمند با مقدار بتای 236/0 بیشترین تأثیر و شاخص مردم هوشمند با مقدار بتای 209/0 کمترین تأثیر را بر میزان تحقق پذیری شهر هوشمند در شهر زاهدان داشته اند.
نویسندگان: نادری دیزج بابک | پناهی علی | تیموری ایرج | ولی زاده رضا
کلیدواژه: شهر خلاق – شهر میانه اندام – معیارهای محلی – شهر بناب
چکیده شهر خلاق:
امروزه ایده شهر خلاق میانه اندام به منظور استفاده بهینه از تمامی پتانسیل های انسانی و محیطی در شهرها میانه و جلوگیری از سرریز مشکلات به کلان شهرها مؤثر است. ظرفیت های موجود در شهرهای میانه اندام مانند گردشگری, موقعیت ارتباطی, صنایع دستی و غیره از جمله عناصر اصلی تحقق شهرخلاق هستند که در شهرهای میانه اندام وجود دارد. پژوهش حاضر با هدف بررسی عوامل مؤثر بر تحقق شهر خلاق در شهر میانه اندام بناب صورت گرفته است.
پژوهش از نوع کاربردی بوده و رویکرد آن از نوع تحقیقات توصیفی-تحلیلی و استنباطی است. جامعه آماری پژوهش در دو سطح شامل شهروندان بناب و خبرگان بوده است. جمع آوری داده های با استفاده از دو طیف پرسشنامه آماری و دلفی صورت گرفت. نتایج آزمون رگرسیون نشان داد که تمامی متغیرها با تحقق شهر خلاق در شهر میانه اندام بناب ارتباط داشته و مجموع 99 متغیر مورد بررسی می توانند 79 درصد از تغییرات واریانس را تبیین کنند.
نتایج آزمون MANOVA نیز نشان داد بین محلات شهر بناب از نظر شاخص های شهر خلاق میانه اندام تفاوت وجود دارد. در نهایت نتایج مدل تاپسیس نیز نشان داد که به ترتیب معیارهای غذا و گردشگری و تفریح, ارتباطات و IT, صنعت, صادرات, بازرگانی و خدمات, دانشگاه, تحقیقات و بهداشت-درمان, اجتماعی, فرهنگ و هنر, معماری-شهرسازی و مدیریتی در اولویت های اول تا هشتم و محلات 5, 1, 3, 4 و 2 در اولویت اول تا پنجم قرار دارند. در نهایت پیشنهاد می شود تحقق شهر خلاق در بناب با محوریت گردشگری غذا و توسعه موقعیت ارتباطی و دانشگاهی صورت گیرد.
کلیدواژه: رشد هوشمند – حمل ونقل عمومی – کاربری زمین – توسعه شهری – شهر خوی
چکیده:
گرایش روزافزون مردم به خودروهای شخصی در شهرها, سبب افزایش حجم ترافیک و آلودگی های زیست محیطی شده است. از اینرو, در دیدگاه های معاصر شهرسازی, رویکرد « توسعه حمل و نقل هوشمند» با گرایش به گسترش حمل و نقل عمومی, یکی از راهکارهای مقابله با این جریان است. تحقیق حاضر سعی در بررسی عملکرد حمل ونقل عمومی در تحقق رشد هوشمند در شهر خوی داشته است.
24 شاخص در 8 مولفه برپایه مطالعات کتابخانه-میدانی استخراج شده اند و با استفاده از نرم افزارهای Smart PLS و SPSS مورد تحلیل قرار گرفتند. نمونه موردبررسی 383 نفر بوده است که با استفاده از فرمول کوکوران محاسبه شده است. نتایج حاصل از تحقیق نشان داد که رابطه معنی داری در سطح 0/01 درصد بین مولفه های حمل ونقل عمومی و رشد هوشمند وجود داشته است. به طوری که بیشترین اثرگذاری مربوط به مولفه های حفظ آثار تاریخی, ایمنی و اجتماعی به ترتیب به میزان 0/92 و 0/84 درصد بوده است.
همچنین, در سطح عامل ها نیز عدم آسیب به فضای باز و آلودگی هوا, تشویق به رشد از درون و کاهش رشد اسپرال و ایجاد فرصت های شغلی بیشترین اثرگذاری را داشته اند. ارتباط با هوشمندسازی, سیاستگذاری و ایمنی به ترتیب با مقادیر 19 و 68 بوده و در مقابل بیشترین سطح مربوط به حفاظت آثار تاریخی و اقتصادی 145 و 105 بوده است.
در سطح بارهای عامل ها نیز بیشترین سطح معنی داری مربوط به ایجاد فرصت های شغلی, اصلاح قیمت ها و شبکه حمل ونقل به هم پیوسته با مقادیر 291, 262 و 207 بوده, در مقابل مشارکت بخش خصوصی, تنوع مسیرها بین دو نقطه و همسوی سیاست های کاربری زمین با حمل ونقل به ترتیب با مقادیر 8/11, 2/16 و 9/17 کمترین سطح معنی داری را داشته اند.
مقدمه: هدف پژوهش حاضر مقایسه تاب آوری، هوش هیجانی و مؤلفه های آن در زنان سرپرست و غیر سرپرست خانوار شهر کرمانشاه می باشد.
روش:روش تحقیق دراین پژوهش از نوع علی ـ مقایسه ای یا پس رویدادی است. جامعه آماری پژوهش حاضر را زنان سرپرست خانوار تحت پوشش مجتمع های حمایتی سازمان بهزیستی شهر کرمانشاه تشکیل می دهد. از بین سه مرکز حمایتی، کلینیک مددکاری ساحل امید به صورت تصادفی انتخاب شد و به 102نفر از زنان تحت پوشش پرسشنامه داده شد و به همین تعداد نیز از زنان غیر سرپرست برای مقایسه با گروه فوق همتا سازی شدند و پرسشنامه در اختیار آنها قرار گرفت.
به منظور اندازه گیری متغیرها از مقیاس تاب آوری کانر و دیویدسن وپرسشنامه هوش هیجانی شرینگ استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با آزمون t گروههای مستقل انجام گرفت.
یافته ها: یافته ها نشان داد که بین دو گروه در متغیرتاب آوری و دو مؤلفه خود انگیزی و خودکنترلی تفاوت معنادار وجود دارد.
نتایج: به نظر می رسد گروه زنان سرپرست خانوار در مقایسه با زنان غیر سرپرست خانوار به واسطه رویارویی با مشکلات بیشتردر عامل تاب آوری، خود انگیزی و خود کنترلی نمرات بالاتری کسب کردند.
واژه های کلیدی: تاب آوری، هوش هیجانی، زنان سرپرست خانوار، غیر سرپرست خانوار
مقدمه
در سالهای اخیر رویکرد روانشناسی مثبت گرا با تکیه بر شعار توجه به استعدادها و توانمندیهای انسان مورد توجه پژوهشگران حوزه های مختلف روانشناسی قرار گرفته است. این رویکرد بر شناسایی سازه ها و پرورش توانمندیهایی تاکید می کند که ارتقاء سلامت و شادکامی انسان را فراهم می کند. از جمله مهمترین راهبرد که در این رویکرد مورد توجه پژوهشگران است، تاب آوری را می توان نام برد .
تاب آوری به فرایند انطباق مثبت با تجربه های تلخ و نا گوار اطلاق می شود و فراتراز جان سالم به در بردن از استرس و ناملایمات زندگی است. گارمزی و ماستن (1991)تاب آوری را فرایندیا توانایی سازگاری موفقیت آمیز به رغم شرایط چالش انگیز و تهدید کننده تعریف کرده اند.کانر و دیویدسن(2003) معتقدند تاب آوری توانایی فرد در برقراری تعادل زیستی-روانی در شرایط خطرناک است. همچنین بازگشت به تعادل اولیه یا رسیدن به تعادل سطح بالاتر(در شرایط تهدید کننده) است و از این رو سازگاری موفق در زندگی را فراهم می کند.
محققان تاب آوری و آسیب پذیری را دو قطب متضاد یک پیوستار می دانند. آسیب پذیری به افزایش احتمال پیامدهای منفی در برابر خطرات اطلاق می شود.
از نظر فریوبرگ، بارائوگ، مارتینوسن،روسنونیگ وهجمدال (2005)افراد تاب آور انعطاف پذیری بیشتری در مقابل شرایط آسیب زا دارند و خود را در برابر این شرایط حفاظت می کنند ، آنها دارای منبع کنترل درونی هستند، رفتارهای اجتماعی سازش یافته، همدلی با دیگران و خودپنداره مثبت دارند. در مطالعات اولیه ای که در زمینه تاب آوری صورت گرفته، تصور می شد که تاب آوری خصیصه افراد فوق العاده است.
اما پژوهش های اخیر نشان داده اند که تاب آوری خصیصه افراد فوق العاده نیست و در افراد مختلف و سطوح متفاوت تحول شامل کودکی، نوجوانی و بزرگسالی مشاهده می شود. عوامل زیادی برتاب آوری موثر است که از جمله می توان نقش هوش را در نظر گرفت. یافته هایی دردسترس است که هوش را یک عامل تعیین کننده در تاب آوری می دانند.
امروزه گونه ای دیگر از هوش به غیر از هوش عمومی که توسط آزمونهای سنتی هوش سنجیده می شود مد نظر است تحت عنوان هوش هیجانی که ریشه در نظریه هوش بین شخصی و درون شخصی گاردنر دارد و اولین بار توسط مایر وسالوویدر سال 1990 مطرح شد. مایر و سالووی هوش هیجانی را توانایی ادراک عواطف،جهت دستیابی به احساساتی سازنده که به کمک آنها بتوان به ارزیابی افکار، فهم عواطف و دانش عاطفی خود پرداخت و با استفاده از آن بتوان موجبات پرورش احساسات و رشد هوش خود را فراهم ساخت می دانند.
هوش هیجانی نوعی از هوش اجتماعی بوده و عبارت است از توانایی تشخیص و بیان هیجان در خود و دیگران و استفاده از آنها برای هدایت افکار و اعمال.
شواهد بالینی گوناگونی وجود دارد که نشان می دهند که افرادی که از هوش هیجانی پایینی برخوردارند، به نا آگاهی عاطفی مبتلا بوده، در تنظیم عواطف خود دچار مشکل می باشند. در واقع آشفتگی های هیجانی با جنبه های بنیادینی از روان گسیختگی ، اختلالهای روان ـ تنی و اختلالهای شخصیت در ارتباط بوده و هر اختلال توصیف شده درDSM IV در بر دارنده آشفتگی در عاطفه یا تنظیم آن است.
رابطه مستقیم بین هوش هیجانی و زندگی سالم نشان می دهد که توجه به هیجانات، آگاه بودن وآگاه ماندن از آنها و استفاده کردن از آنها در راهنمایی کردن رفتار، اهمیت زیادی دارد. هوش هیجانی در برگیرنده مؤلفه هایی مانند مهارت خودگردانی ، خود آگاهی، خود کنترلی ، مهارتهای اجتماعی، همدلی ومهارتهای حل مساله می باشد که همه این مؤلفه ها به گونه ای قابل آموزش هستند. نظریه پردازان هوش هیجانی بر این باورند که بین هوش هیجانی و قدرت مقابله با موقعیت های مخاطره آمیز رابطه مثبت وجود دارد و بالا بودن هوش هیجانی را به عنوان یک عامل محافظت کننده مطرح نمودند.
خانواده از جمله نهادهای مقدم و ضامن سلامتی جامعه است. خانواده به عنوان اولین کانونی که فرد در آن قرار می گیرد دارای اهمیت شایان توجهی است.اولین تأثیرات محیطی که فرد دریافت می کند از محیط خانواده است و حتی تاثیر پذیری فرد از سایر محیطها می تواند نشأت گرفته از همین محیط خانواده باشد. انحرافات خانواده، عدم سلامت روانی خانواده، مشکلات اجتماعی و اقتصادی خانواده از لحاظ تأثیری که روی اعضاء خود دارد جامعه را تحت تأثیر قرار می دهد، از این لحاظ سلامت یک جامعه به سلامت خانواده های آن وابسته است.
عوامل متعددی از جمله جنگ، شهر نشینی، طلاق، اعتیاد همسر، مرگ همسرونظایر آن موجب تغییر ساختار خانواده و افزایش تعداد خانواده های تک والدی با سرپرستی زنان در سراسر جهان است. در مواردی که سرپرستی خانواده به صورت ناگهانی از مرد به زن منتقل می شود شرایط نا امنی شامل از دست دادن درآمد، تربیت فرزند،ایفای نقش دوگانه ی پدرومادری برای زنان فراهم می شود که این شرایط موجب شکل گیری استرسها و فشارهای شخصی، روانی و اجتماعی بر دوش زن می شوند ،که می توانند سلامت روانی و خانوادگی زن را به خطر بیندازند. بر اساس بررسی های انجام شده، نگرانی ، اضطراب و نا امنی بیشترین دغدغه زنان سرپرست خانوار نسبت به آینده خود و فرزندانشان بوده است.
با توجه به مطالب فوق الذکر و همچنین نتایج پژوهش هایی که حاکی ازاین موضوع است که بین تاب آوری و هوش هیجانی ارتباط وجود دارد، وپژوهش هایی که این دو سازه را قابل آموزش می دانند ،هدف از انجام این پژوهش بررسی این دو مولفه در دو گروه از زنان می باشد. زنانی که در معرض فشارها و تعارض های بیشتری هستند در مقابل زنانی که شاید نسبت به گروه قبل فشار کمتری را متحمل می شوند.
اغلب تحقیقات انجام شده در زمینه این دو سازه بر روی کودکان و نوجوانان و یا گروه هایی که دچار آسیب شده اند صورت پذیرفته ، و در این میان گروه هایی هم هستند که در بطن مشکلات و انواع فشارها و تعارضات قرار دارند اما آنچنان که باید مورد توجه قرار نگرفته اند. در پژوهش حاضر به بررسی تاب آوری و هوش هیجانی در زنان سرپرست خانوار، به عنوانی قشری که با خیل انبوهی از مسایل و مشکلات رو به رو هستند، و مقایسه آن با زنان غیر سرپرست خانوار پرداخته می شود.
فرضیه های پژوهش
پژوهش حاضر به بررسی این فرضیات می پردازد:
1 ـ بین تاب آوری در زنان سرپرست خانوار و زنان غیر سرپرست خانوار تفاوت وجود دارد.
2ـ بین هوش هیجانی در زنان سرپرست خانوار و زنان غیر سرپرست خانوار تفاوت وجود دارد.
3ـ بین خودانگیزی در زنان سرپرست خانوار و زنان غیر سرپرست خانوار تفاوت وجود دارد.
4ـ بین خود آگاهی در زنان سرپرست خانوار و زنان غیر سرپرست خانوار تفاوت وجود دارد.
5ـ بین خودکنترلی در زنان سرپرست خانوار و زنان غیر سرپرست خانوار تفاوت وجود دارد.
6ـ بین هوشیاری اجتماعی در زنان سرپرست خانوار و زنان غیر سرپرست خانوار تفاوت وجود دارد.
7ـ بین مهارتهای اجتماعی در زنان سرپرست خانوار و زنان غیر سرپرست خانوار تفاوت وجود دارد.
روش
جامعه آماری پژوهش حاضر عبارت است از زنان سرپرست خانوار تحت پوشش مراکز حمایتی وابسته به سازمان بهزیستی شهر کرمانشاه، که از میان سه مرکز حمایتی به طور تصادفی کلینیک مددکاری ساحل امید انتخاب شد و به 102 نفر از زنان عضو کلینیک پرسشنامه داده شد.سپس تعداد 107 زن غیر سرپرست خانوار بر اساس سن و سطح تحصیلات با گروه فوق همتا سازی شد. به منظوراندازه گیری تاب آوری از مقیاس تاب آوری کانر و دیویدسن(2003) و برای اندازه گیری هوش هیجانی از پرسشنامه هوش هیجانی شرینگ(1996) استفاده شد.
مقیاس تاب آوری کانر و دیویدسن: این پرسشنامه 25 گویه دارد که در مقیاس لیکرت بین ( 0 کاملا نادرست) و (5 همیشه درست) نمره گذاری می شود. حداکثر نمره 100 و حداقل 0 می باشد. جوکار در پژوهشی بر روی 577دانش آموز دبیرستانی با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ، همسانی درونی 93/0 برای این مقیاس گذارش داد و با روش تحلیل عاملی مؤلفه های اصلی، وجود یک عامل را در این مقیاس تأیید کرد.
مقیاس هوش هیجانی شرینگ: فرم اصلی این آزمون شامل 70 سوال است که چندین جنبه از هوش هیجانی( خودآگاهی، خودنظم دهی، انگیزه، همدلی، و مهارتهای اجتماعی در شغل) را مورد ارزیابی قرار می دهد که البته بعد از هنجار شدن در ایران تعدادی از سوالات آزمون به دلایل مختلف از قبیل نداشتن مشخصات لازم سوأل، طولانی بودن سوأل، عدم تطبیق با فرهنگ ایران حذف شده است. در نتیجه آزمون هنجار شده دارای 33 سوأل است. منصوری (1380) در پایان نامه کارشناسی ارشد خود میزان هماهنگی درونی این مقیاس را از طریق آلفای کرونباخ برابر 85/0 بدست آورده است که مطلوبیت آزمون را نشان می دهد.
سایت Geonline، سایتی مرجع برای مرتفع نمودن نیاز علاقمندان، پژوهشگران، دانشجویان و دانش آموزان در حوزه جغرافیا است که برای تمامی سنین و سطوح مطالب کاربردی دارد.