مقدمه
توسعه شهری منجر به تغییر پارادایم در قرن بیست و یکم شده و پروژههای تحقیقاتی در خصوص موضوع شهرهای هوشمند با مشارکت نهادهای صنعتی و سیاسی، متخصصین و جامعه علمی به اولویت کاری تبدیل شده است. اگرچه فناوری اطلاعات و ارتباطات به طور چشمگیری پیشرفت کرده و شهر هوشمند واقعی میشوند، ولی این مفهوم هنوز در دست توسعه است.
سازمان ملل تخمین میزند که بین سالهای 2015 و 2050 جمعیت جهان 32 درصد افزایش یابد، یعنی از 7.2 به 9.7 میلیارد نفر برسد، در حالی که جمعیت شهری با 63 درصد افزایش، از 3.9 به 6.3 میلیارد نفر میرسد. برآوردهای فعلی نشان میدهد که تا سال ،2030 بیش از ٪ 60 از جمعیت جهان در شهرها زندگی م یکنند و رشد قابل توجه در آفریقا، آسیا و آمریکای لاتین خواهد بود.
شهرها فقط ٪ 2 از سطح سیاره را اشغال کردهاند، اما حدود ٪ 50 از جمعیت جهان را در خود جای دادهاند ٪ 75 ، از کل انرژی تولید شده را مصرف میکنند و ٪ 80 از اثر گلخانهای را برعهده دارند. به همین دلیل است که در سا لهای گذشته در بسیاری از کنفرانسهای بین المللی و ملی توسعه شهری و مشکلات مربوط به آن به شدت مورد بحث قرار گرفته است.
شهرنشینی از یک طرف به دلیل مهاجرت جمعیت از مناطق روستایی به شهرها به امید زندگی بهتر )برای مشاغل، تحصیلات، مراقبتهای پزشکی، دسترسی به فرهنگ و غیره( و از سوی دیگر، مهاجرت از کشورهای فقیر یا درگیر یهای اجتماعی و نظامی به سمت کشورهای صنعتی در حال افزایش میباشد. هرچه سیاره ما «شهری تر» شود، شهرها باید هوشمندتر شوند. شهرنشینی گسترده نیاز به رو شهای جدید، نوآورانه، برای مدیریت پیچیدگی زندگی شهری با جمعیت بیش از حد، مصرف انرژی، مدیریت منابع و حفاظت از محیط زیست دارد.
گسترش فرهنگ و ارتباطات در سطح ملی و جهانی از قبیل گسترش اینترنت، شبکه های اجتماعی، تلفن های همراه هوشمند و قابلی تهای فراوان فناوری اطلاعات و ارتباطات موجب شدهاند که تحقق دهکدۀ جهانی بهصورت فیزیکی و مجازی شکل واقعی به خود گیرد.
هنگامی که قدرت انتخاب شهر یا کشور محل زندگی برای مردم فراهم میشود، آنگاه رقابت در سطح ملی یا بینالمللی بین شهرها )برای نگهداشت شهروندان موجود و جذب شهروندان جدید( انجام میشود.
مردم میخواهند شهری را انتخاب کنند که برای آ نها جذاب باشد و مدیران و مسئولا ِن شهری تمایل دارند شهروندان فعلی و جدید دارای قابلیتها و توانمندیهایی باشند که به جذابیت شهر کمک کنند.
مفهوم شهرهاي هوشمند در سا لهاي گذشته تعابير مختلفي به خود گرفته است. از يک طرف اين مفهوم دربرگيرنده شهري است که از ابزارهاي ICT در بخش خدمات و برنامه هاي کاربردي در دسترس شهروندان به شدت پشتيباني و حمايت ميکند. از سوي ديگر شهر هوشمند به مجموع هاي از شرکتها، نهادها و سازمانها و سيستم حاکميت شهري اطلاق م يشود که با هدف بهبود بهره وري و کيفيت خدمات ارائه شده توسط نهادهاي حاکم و کسب و کار راهاندازي شدهاند و درنهایت، شهر هوشمند در مفهوم جديد خود به دنبال ارتقاي کيفيت زندگي شهروندان يک شهر از ابعاد مختلف اجتماعي، زیس تمحیطی، فرهنگي، سياسي و نهادي از طريق هوشمندسازي آن در ابعاد مختلف است .
در مفهوم جدید، هوشمندسازي فرايندهاي شهري، صرف ًا به معناي الکترونيکي شدن کليه فرايندهاي شهري نيست . هوشمندسازي استفاده از کليه بسترهاي موجود )دنياي مجازي و واقعي( در جهت ارتقاء کيفيت زندگي است. پس منظور از فناوري در شهرهاي هوشمند ايجاد آسمانخرا شها و معماري پرش کيهاني نيست بلکه فراهم کردن بهترين شرايط زندگي و کار است ) )Winkowska et al ,. 2019 . هدف از گزارش حاضر مرور اجمالي عناصر کليدي، اجزاء و مشخص ههاي شهر هوشمند و ارزيابي آ نها در مديريت شهري در آستانه ورود به دهه سوم قرن بیست و یکم است.
مفهوم شهر هوشمند
شهر هوشمند یک مفهوم جهانی است که هدف آن معرفی فناور یها و ابزارهای اطلاعاتی و ارتباطی برای حاکمیت کارآمدتر شهری و مشارکت شهروندان در ایجاد آن است. شهر هوشمند موجب تقویت و ایجاد دانش و توسعه دان شمحور، توسعه پایدار، یکپارچگی شهر و مشارکت شهروندان م یشود.
شهر هوشمند به مکاني اطلاق م يگردد که شبکه ها و سرويسهاي آن از طريق استفاده از فناوريهاي اطلاعاتي، دیجیتالی و مخابراتي انعطافپذيرتر، کارآمدتر و پايدارتر باشند تا عملکردهاي يک شهر براي خدمترساني به ساکنان آن بهبود يابد. به عبارت ديگر، در يک شهر هوشمند فناوريهاي دیجیتال به خدمات عمومي بهتر براي ساکنان و استفاده بهتر از منابع با در نظر گرفتن تأثير کمتر بر محیطزیست تبديل ميشوند . )Mohenty et al.,2016(
رویکردهای شهر هوشمند
هوشمندی یک شهر براساس مجموع های از زیرساخ تهای فیزیکی و قانونی بدست میآید که از توسعه اقتصادی حمایت کرده، از فراگیری )شمولیت( اجتماعی اطمینان یافته و از محیطزیست محافظت کند. شکل ) 2 ( خصوصیات اصلی یک شهر و ابزارهای آن را که هم برای شهرداری و هم برای شهروندان در دسترس است، نشان میدهد که م یتواند شهری را به شهر هوشمند تبدیل کند.
استاندارد ، 1 ISO 37120/2014 تحت عنوان توسعه پایدار جوامع )شاخصهایی برای خدمات شهری و کیفیت زندگی 17 ،) شاخص کلیدی اقتصاد، آموزش، انرژی، محی طزیست، امور مالی، مدیریت بحران، حاکمیت، بهداشت، تفریح، ایمنی، پناهگاه، زبال ههای جامد، ارتباطات از راه دور و نوآوری، حمل و نقل، برنامه ریزی شهری، فاضلاب، آب و بهداشت برای ارزیابی عملکرد شهرها از نظر اطمینان به خدمات شهری و کیفیت زندگی را تعریف میکند. این شاخصها، که خود میتوانند شامل چندین زیرشاخص باشد؛ مرجع مدیران شهری، سیاستمداران، محققان، رهبران تجارت، برنامهریزان، طراحان و سایر متخصصان برای تمرکز بر روی موضوعات اصلی بوده و سیاستهایی را برای زیس تپذیری، تحمل، پایداری، انعطافپذیری، شهرهای اقتصادی و جذاب و مرفه را بیان میکند.
عوامل سازنده يک شهر هوشمند عبارتند از:
1 . استفاده از زيرساختهاي شبک هاي به منظور بهبود شرايط اقتصادي، بهرهوري سياسي و توسعه اجتماعي، فرهنگي و شهري؛
2 . تأکيد اساسي بر توسعه شهري تجارت محور؛
3 . تمرکز ويژه بر بهبود شرايط مشارکت اجتماعي افراد ساکن شهرها در خدمات شهري؛
4 . تأکيد بر نقش اساسي فناوري پيشرفته و صنايع خلاق در رشد بلندمدت شهري؛
5 . توجه عميق به نقش سرمايه اجتماعي در توسعه شهري؛
6 . در نظر گرفتن پايداري اجتماعي و زیستمحیطی به عنوان يک استراتژي مهم )
اهداف شهر هوشمند
یک شهر هوشمند اغلب از طریق اهداف آن تعریف م یشود و شهر هوشمندتر به عنوان شهر کارآمدتر، پایدارتر، عادلانه و قابل زندگی تعریف م یشود. مفهوم شهر هوشمند در درجه اول شهر را به عنوان یک سیستم که دارای زیرسیست مهای متعدد است، بررسی میکند .
این عملکرد زیرسیستم به عنوان یک کل درنهایت به آنها اجازه م یدهد که به شیوه هوشمند و هماهنگ رفتار کنند. به عبارتی شهر یک سیستم پیچیده متشکل از روابط متقابل متنوع و غیرقابل پیشبینی بین زیرسیستمهای آن است. هدف مدل شهرهای هوشمند یافتن راهکارهای مناسب برای مدیریت این پیچیدگی به ویژه از طریق حل پیامدهای منفی شهرنشینی جهانی و کیفیت بالاتر زندگی برای جمعیت شهری است. هدف نهایی شهر هوشمند ارایه خدمات هوشمند در کلیه قابلی تهای حیاتی شهر است .
مؤلفه های ایجاد شهر هوشمند در قرن 21
شش مؤلفه اصلي براي شهر ایجاد هوشمند که توسط بسياري از نويسندگان در اين حوزه مورد تأکيد قرار گرفته است شامل موارد زیر است
• اقتصاد هوشمند؛
• محیطزیست هوشمند؛
• حکمروايي هوشمند؛
• زندگي هوشمند؛
• مردم هوشمند؛
• تحرک هوشمند.
1 اقتصاد هوشمند: به رقابتپذيري يک شهر بر اساس رويکرد نوآوران هاش در کسب و کار، تحقيق و توسعه، فرص تهاي کارآفريني، بهرهوري، انعطا فپذيري بازارهاي نيروي کار و نقش اقتصادي شهر در بازار ملي و بينالمللي اشاره دارد.
.2 محی طزیست هوشمند: بر ضرورت مديريت منابع پاسخگو و برنامهريزي شهرهاي پايدار تأکيد ميکند. از طريق کاهش آلودگي و انتشار گازهاي گلخان هاي و تلاش در جهت حفاظت زیس تمحیطی، زيباي يهاي طبيعي شهر م يتواند ارتقاء يابد. شهرهاي هوشمند کاهش مصرف انرژي را ترويج ميکنند و ادغام نوآوريهاي فناوري منجر به دستيابي به بهره وري م يشود.
.3 حکمروايي هوشمند: به صورت خاص مشارکت شهروندان در سطح شهردار يها را مورد خطاب قرار م يدهد. سيستم حکمروايي شفاف است و به شهروندان اجازه مشارکت در تصمي مگيري را م يدهد. فناوري اطلاعات و ارتباطات امکان مشارکت شهروندان و دسترسي به اطلاعات و دادههاي مربوط به مديريت شهرشان را آسان م يکند. با ايجاد يک سيستم حکمروايي پيوسته و کارآمد موانع مربوط به ارتباط و همکاري ميتواند از ميان برداشته شود.
4 زندگي هوشمند: به دنبال ارتقاء کيفيت زندگي شهروندان از طريق ارائه شرايط زندگي ايمن و سالم است. شهروندان در شهرهاي هوشمند دسترسي آسان به خدمات و مراقبتهاي بهداشت و درمان، مديريت الکترونيکي سلامت و خدمات اجتماعي گوناگون دارند.
.5 مردم )شهروند( هوشمند: بهبود محیط زندگی و افزایش کیفیت زندگی دو هدف مهم شهرهای هوشمند است زیرا مردم اصل یترین کاربران دستگاهها و خدمات هوشمند هستند. بنابراین، برنامهریزی و طراحی صحیح این خدمات کامل ًا مهم است. این مؤلفه، به معناي ارائه سطح بالايي از آموزش سازگار به شهروندان و همچنين توصيف کيفيت تعاملات اجتماعي، آگاه یدهی فرهنگي، تفکر باز و سطح مشارکت شهروندان در زندگي اجتماعي است . افراد در شهرهای هوشمند باید با یکدیگر ارتباط برقرار کرده تا تجارب اجتماعی آنلاین و ضروری را تبادل کنند و فضای فیزیکی را با کاربران به اشتراک بگذارند. افراد باهوش نه تنها باید از طریق خدمات با یکدیگر تعامل داشته باشند، بلکه باید دادههای این خدمات را نیز ارائه دهند.
افراد باهوش همچنین باید ذهن باز داشته و به راحتی خود را با تغییر شرایط محیطی سازگار کنند و خلاق باشند زیرا آنها قلب شهرهای هوشمند هستند. مردم به عنوان شهروند باید در هر تغییر شکل در خود شهر شرکت کنند و باید از خود بپرسند که کدام نوع شهر را م یخواهند. مردم باید در مورد قوانین و سیاس تها آموزش ببینند تا از محیط پردازش اطلاعات استفاده کنند. علاوه بر این، خدمات شبکههای اجتماعی باید به مردم در مورد سیست مها و خدمات شهر هوشمند، که اطلاعات را ارائه م یدهند، آموزش دهند
.6 تحرک هوشمند: از سيست مهاي حم لونقل کارآمدتر )به عنوان مثال گزين ههاي غيرموتوري(حمايت م يکند. نگر شهاي اجتماعي جديد را به سمت استفاده از وسايل نقليهاي سوق م يدهد که دسترسي شهروندان به حم لونقل عمومي را تضمين ميکند. فناوري اطلاعات و ارتباطات موجب افزايش بهرهوري يکپارچه م يشود. شهرهاي هوشمند به دنبال ارتقاء حرکت و جابه جایی مردم، کالا و وسايل نقليه در يک محيط شهري هستند )پوراحمد و همکاران ،1397 ، ب .)
جمع بندی
با توجه به نتايج بررسی، معيارها و زيرساخ تهاي ايجاد يک شهر هوشمند به 3 نوع عوامل انساني، فناوري و نهادي خلاصه م يشود. براي ايجاد شهر هوشمند بايستي به تقويت و هماهنگي اين 3 عامل در برنامهریزی توجه کرد. شکل ) 6 ( استراتژ يهاي ايجاد شهر هوشمند را با توجه به عوامل مذکور نمايش م يدهد )روستايي و همکاران .)1397،
زیرساخ تها براي مفهوم شهر هوشمند محوري و اساسي هستند. فناوري يک عامل توانمندساز براي شهر هوشمند است، اما لزوم ًا حياتيترين و مهمترین عامل نيست. ترکيب، اتصال و يکپارچگي سيست مها و زیرساخ تها براي هوشمند شدن يک شهر اساسي است. سيست مهاي اصلي گسسته و مجزا نيستند و به يک شبکه چندبعدی و پيچيده از سيست مهاي متنوع به هم پيوسته در يک شيوه همافزايي که عملکرد بهتر و مطلوب را توزيع م يکند، تبديل شدهاند .
فرآيندها )چگونه يک شهر هوشمند به وجود م يآيد( در تعاريف کاري مهم هستند. يک بخش کليدي شهر هوشمند تغيير اساسي شيوههايي است که خدمات تحويل داده م يشود و ارايه شهر هوشمند در درجه اول درباره فناوري نيست، بلکه درباره بهبود و تحول خدمات است.
چشماندازها براي آينده بهتر مهم هستند. يک شهر هوشمند بايد اقتصاد هوشمند، حکمروايي هوشمند، تحرک هوشمند، محيط هوشمند، مردم هوشمند و زندگي هوشمند و نحوه تعامل بين آنها را پیشبینی کند. اما داشتن چشمانداز براي هوشمند شدن به تنهايي کافي نيست و اقدامات در زمينه قانو نگذاری، سياست و تحول سازماني موردنیاز است. از طرفي نفوذ هوش به هريک از زیرسیستمهای يک شهر به صورت مجزا براي ايجاد يک شهر هوشمند کافي نيست، بلکه اين ابعاد بايد به عنوان يک کل ارگانيک در نظر گرفته شود.
ساختار ایدهآل شهر هوشمند باید متعادل باشد. علاوه بر این، هیچ پاسخ واحدی برای ایجاد ترکیب کاملی از جنب ههای تشکیل دهنده یک شهر هوشمند شهری وجود ندارد. این جنبهها به وسعت شهر، دسترسی به شهرهای دیگر و دسترسی به مراکز خدمات بستگی دارد. بنابراین، نقش طراح شهر هوشمند، جمعآوری این عوامل با در نظر گرفتن اندازه جمعیت و توابع مناسب است.
با این جم عبندی میتوان متوجه شد که مفهوم شهر هوشمند در دههی اخیر به شدت تغییر نموده است و در حوزه چیستی شهر هوشمند، پژوه شهای مستمر و مداقه در این مفهوم الزامی به نظر میرسد.