هویت یک فرهنگ چگونه منتقل می شود؟ برای بسیاری از فرهنگ ها از طریق جغرافیا یا میراث است. اما چه می شد اگر دانش زبانی بود که هویت مردم را اعطا می کرد.
در ادامه سری ما که به زبان های اقلیت اروپا می پردازیم، به زبان باسکی یا Euskara نگاه می کنیم.
حدود 27 درصد از مردم در کشور باسک با حدود 900000 گویشور از این زبان استفاده می کنند.
زبانی کهن که شبیه هیچ زبان دیگری نیست
باسکی که بیشتر در کشور باسک واقع در اطراف پیرنه در جنوب فرانسه و شمال اسپانیا صحبت می شود، یک زبان منزوی است. این بدان معناست که گرامر و واژگان از یک زبان رایج مانند فرانسوی و اسپانیایی با لاتین سرچشمه نمی گیرند.
گمان می رود که این آخرین زبان باقی مانده پیش از هند و اروپایی در غرب اروپا باشد. اعتقاد بر این است که منشاء آن از آکیتانی است و پیش از گسترش زبان لاتین در سراسر منطقه است.
کریستوفر شوتن پیشنهاد میکند که تقریباً هیچ شباهتی با لاتین ندارد، با دستور زبانی که به فنلاندی یا حتی ژاپنی نزدیکتر است.
شوتن در آیووا بزرگ شد اما در کودکی زبا ن اسپانیایی را آموخت. زمانی که او برای تحصیل زبان در دانشگاه انتخاب کرد، این فرصت را داشت که به عنوان بخشی از تحصیل خود به اسپانیا سفر کند.
استادی که به منطقه باسک علاقه داشت او را متقاعد کرد که باید برای یک برنامه تبادل در آنجا درخواست دهد. در سال 1990 برای یک سال به منطقه نقل مکان کرد.
آن سال یک شیفتگی مادام العمر به زبان آغاز شد.
انعطاف پذیری باسک برای زنده ماندن هزاره ها بسیار مرموز است. نظریه شوتن در جغرافیای منطقه نهفته است.
کشور باسک از اقیانوس به سمت کوه های پیرنه گسترش می یابد.
شوتن پیشنهاد میکند: «اگر باسکها در ساحل درگیری داشتند، میتوانستند در داخل کوهها ناپدید شوند و از فرهنگ و زبان خود به این ترتیب محافظت کنند.
«باسکها بهطور کلی، بهعنوان یک فرهنگ، درست مانند بسیاری از تفاوتهای شمال در مقابل جنوب در بسیاری از کشورها، تمایل دارند که نسبت به نفوذ خارجی کمی بستهتر باشند، و نفوذ اجتماعی کمی دشوارتر است. من فکر میکنم این احتمالاً نوعی سرسختی است که در طول قرنها به آنها کمک کرده و فرهنگ و سنتهایشان را حفظ کرده است.»
سرپیچی از سانسور
این سرسختی به ویژه در دوران سرکوب فعال ز بان ضروری بوده است.
استفاده از باسک در دوران دیکتاتوری فرانکو در قرن بیستم به شدت سرکوب شد. در دوره فرانکو، آموزش زبا ن غیرقانونی بود و افراد به دلیل صحبت کردن به آن جریمه می شدند.
این سرکوب پس از دهه 60، زمانی که یک باسک رسمی استاندارد تأسیس شد، کاهش یافت، اما هنوز هم دلیل بزرگی برای کمبود سخنرانان امروزی است.
در حالی که فرانکو تمام تلاش خود را برای خاموش کردن این زبان انجام داد، در سال های پس از سقوط او رشد کرده است. Schouten، که برای اولین بار در دهه 90 بازدید کرد، متوجه افزایش مشخصی در استفاده از آن شده است.
او میگوید: «من میتوانم ادامهی رنسانس ز بان را ببینم که چگونه تقریباً همه بچهها در حال حاضر با آن صحبت میکنند، و قبلاً اینطور نبود.
یکی از بزرگترین موانع برای زبان آموزان جدید این است که یادگیری زبان بسیار دشوار است. برای اسپانیاییهایی که ممکن است به یادگیری زبانهای لاتین یا ژرمنی دیگر عادت داشته باشند، عصاهای کمی وجود دارد که در فرآیند یادگیری به آنها تکیه کنند.
به همین دلیل است که مدارسی مانند Maizpide در Lazkao، جایی که شوتن در آن آموزش میدید، آموزش بزرگسالان را ارائه میدهند، اما هنوز از مردم محلی استقبال کاملی نشده است.
هویت ملی منحصر به فرد
تراژدی عدم یادگیری زبان توسط مردم محلی اهمیت زبان منحصر به فرد برای هویت باسکی است.
شوتن می گوید که هر ملت یا هویت فرهنگی با چیزی دلالت می کند. برای انگلیسی بودن، باید پاسپورت انگلیسی داشته باشید یا والدین انگلیسی داشته باشید. برای فرانسوی بودن باید خون فرانسوی داشته باشی. برای سوئیسی بودن باید توسط جامعه ای که در آن زندگی می کنید پذیرفته شوید.»
اما در کشور باسک، همه چیز به زبان بستگی دارد. توانایی صحبت کردن باسکی چیزی است که شما را به یکی از اعضای فرهنگ باسک تبدیل می کند، به همین دلیل است که شوتن وقتی به این منطقه آمد چنین استقبال گرمی را احساس کرد.
بخشی از چیزی که زبان را منحصر به فرد می کند، استفاده آن از حروف دستوری، به ویژه حالت ارگاتیو است.
کلمه برای یک فرد باسک “Euskaldun” است که به معنای واقعی کلمه به “کسی که زبان باسکی دارد” ترجمه می شود.
این کلمه به “Euskal” به معنای “زبان باسک”، “du” که “have” است، و “n” به معنای “شخص / چیز” تجزیه می شود.
این زبان در کنار اسپانیایی در جامعه خودمختار باسک و همچنین در ناوارا یک زبان رسمی است. اما در فرانسه به عنوان یک زبان رسمی به رسمیت شناخته نشده است.
اهمیت زبا ن برای فرهنگ نیز به این معنا بود که پس از فرانکو خشونت بیشتری به دنبال داشت.
ETA یا Euskadi Ta Askatasuna (میهن و آزادی باسک)، یک گروه شبه نظامی بود که خواهان استقلال کشور باسک بود. آنها که در سال 1959 تشکیل شدند، مرتکب حملات تروریستی از جمله بمب گذاری و ترور شدند.
در سال 2018، ETA رسما منحل شد، اما هنوز بیش از 260 عضو زندانی این گروه، بیشتر در اسپانیا و فرانسه وجود دارد.
شوتن میگوید: «من فکر میکنم تروریسم در کشور باسک، اگرچه ظاهراً برای دفاع از ز بان و فرهنگ، در کنار سایر برنامههای سیاسی که داشتند، وجود داشت، احتمالاً بسیاری از مردم را نیز از این ز بان دور کرد.»
من در آوریل 1991 با باسک دچار بحران هویتی شدم، زمانی که در 20 متری من یک خودروی بمب گذاری شده منفجر شد و یک دختر 17 ساله را کشت.
او را دیدم که مرد. و واقعاً مرا وادار کرد که از خودم این سوال را بپرسم، “اگر این فرهنگ تصمیم بگیرد از خود به این طریق دفاع کند، آیا این چیزی است که من واقعاً به آن علاقه دارم؟” و من به این نتیجه رسیدم که اینها مدافع مردم نبودند، دشمن مردم بودند.
شوتن میگوید: «من فکر میکنم آتشبسی که اعلام شد، یک لحظه مهم نه تنها برای شادی و صلح، بلکه همچنین توسعه فرهنگ بود که میتواند در صلح به پیش برود.
تمام ستایش شوتن برای کشور باسک، فرهنگ و زبان آن پس از بازگشت او در هفته گذشته مجدداً تأیید شد. او به عنوان یک فرد خارجی که این زبان را آموخته است، مورد تجلیل قرار گرفت و در روزنامه های محلی به نمایش درآمد.
در حالی که شوتن به سراسر جهان سفر کرده است و به ز بان های فرانسوی، اسپانیایی، هلندی و ژاپنی تسلط دارد، این باسک است که بزرگترین علاقه او باقی مانده است. زمانی که در نهایت بازنشسته شد، قصد دارد به همراه همسرش به منطقه نقل مکان کند.