در یک سفر دو ساله، یک عکاس نشنال جئوگرافیک در حال مستندسازی رودخانه قدرتمند و اکوسیستم بزرگتر از آند تا اقیانوس اطلس است.
دو جگوار به داخل رودخانه میپرند و به سمت پاکا میروند. این جوندگان بزرگ، با کت های لکه دار و راه راه، شناگران چابکی هستند. پیراناها که توسط هیاهو جذب شده اند، در همان نزدیکی شناور هستند.
من در حال عکاسی از این صحنه پرچرب هستم، اما زمانی که در حال انجام وظیفه هستم، در زیر آب نیستم. به جای غواصی برای دیدن این آبزیان، به یک طاقچه صخره ای بسیار بالای یک جنگل بارانی صعود کرده ام. جگوارها، پاکاها و پیراناها گوشت و خون نیستند. آنها آثار هنری ماقبل تاریخ هستند که با هماتیت، اکسید آهن قرمز خون، با جزئیات بسیار عالی نقاشی شده اند. من در حیرت هستم، انگار برای اولین بار سقف کلیسای سیستین را می بینم.
این تصاویر در پارک ملی Chiribiquete کلمبیا با ده ها هزار سال قدمت، شواهدی از رابطه طولانی نوع بشر با بزرگترین اکوسیستم آب شیرین جهان است. من بخشی از اکسپدیشن آمازون سیاره دائمی نشنال جئوگرافیک و رولکس هستم و از نزدیک با سایر کاوشگران نشنال جئوگرافیک در حال انجام تحقیقات انتقادی به امید تضمین آینده این قلمرو آبی هستم که توسط علم و رسانه ها نادیده گرفته شده است.
جنگلهای بارانی، وزنهای ضروری و در خطر انقراض برای تغییرات آب و هوایی، رودخانه عظیم را تحت الشعاع قرار داده است. از آند تا اقیانوس اطلس، آمازون به طول 4150 مایل جریان دارد، شریان اصلی شبکه ای با بیش از هزاران شاخه و ده ها هزار نهر در منطقه ای به وسعت استرالیا. به مدت دو سال، از رودخانه، از ارتفاعات کوه ها تا اقیانوس ها، عکاسی خواهم کرد. برخلاف بسیاری از داستاننویسانی که به اینجا سر زدهاند، من به زیر سطح زمین شیرجه میزنم تا دنیای زیرین آبزی را که به ندرت دیده میشود، نمایان کنم.
چند ماه پیش، از نقطه شروع جغرافیایی خود، قله نوادو میسمی در جنوب غربی پرو، دورترین نقطه از دهانه آمازون، جایی که آب ها بدون وقفه در تمام سال جاری هستند، عکاسی کردم. من در Chiribiquete هستم تا نوع متفاوتی از شروع و مبدا را کشف کنم.
در اینجا، اولین داستان نویسان آمازون، باستانی ترین داستان های بصری که تا به حال در قاره آمریکا یافت شده است را نقاشی کردند. بیش از 75000 نقاشی در بیش از 70 نقاشی دیواری کشف شده است که این پارک را به عنوان لوور هنر صخره ای در قاره آمریکا تثبیت می کند. این تابلوها شامل جانوران و گیاهان، مردم و نقوش هندسی است. جگوارها، گاهی در اندازه واقعی، یکی از رایج ترین نقوش هستند که هر کدام دارای الگوی منحصر به فردی از گل رز یا خطوط هستند.
سمت چپ : هنرمندان شمن باستان، دیدنیترین مکانها را برای خلق تصاویر خود انتخاب میکردند. پانل “Hojarasca” (“برگ های افتاده”) – جگوارها در حال شکار پاکا در میان پیراناها – روی ستون در سمت چپ، پشت ستون در پیش زمینه قرار دارد. T… ادامه مطلب
سمت راست : کمپ اصلی اکسپدیشن روی تکهای کوچک از سنگ ناهموار که در طول روز به کوره تبدیل میشود، با سنگهای گرمشده با خورشید، هوا را در چادرها با دمای بیش از 100 درجه فارنهایت میپزد. فقدان سایه و تعداد زیاد زنبورهای عرق… ادامه مطلب
من با تیم کوچکی هستم که شامل زیست شناس آبزی و کاوشگر نشنال جئوگرافیک فرناندو تروخیلو و باستان شناس کارلوس کاستانو-اوریبه است. گروهی از کوهنوردان کلمبیایی و متخصصان جنگل با ما هستند تا در بیابان بدون مسیر گم نشویم. ما تنها نهمین اکسپدیشنی هستیم که اجازه کاوش در بزرگترین پارک کلمبیا را دریافت میکنیم، پارکی که از منظرهای تماشایی از جنگلهای بارانی انبوه و کوههای رومیزی سر به فلک کشیده به نام tepuis محافظت میکند .
به مدت 25 سال من وحشی ترین دریاهای سیاره خود را، ابتدا به عنوان یک زیست شناس دریایی و سپس به عنوان یک عکاس خبری مستند کرده ام. من به خوبی می دانم که چگونه توسط یک کوسه گاز گرفته یا توسط یک نهنگ تغذیه له نشدم، اما من یک نوزاد در جنگل هستم. در دفاع از من، Chiribiquete مکانی فوقالعاده دشوار برای کاوش است، و هنرمندان باستانی برخی از غیرقابل دسترسترین مکانها را انتخاب کردند.
پارک طبیعی ملی Chiribiquete دور از غرب پرجمعیت کلمبیا، از کوههای مسطح منحصربهفرد محافظت میکند که دارای سنگ نگارههای باستانی بسیاری در کنارههای صخرهمانند خود هستند، که گواهی بر حضور طولانی مدت انسان در منطقه است.
منظره ای چالش برانگیز
هلیکوپتر از فرودگاه کوچک San José del Guaviare در جنوب مرکزی کلمبیا بلند می شود. چشم انداز زیر مجموعه ای از مراتع و علفزارهای گاو است. سرانجام فرشی ناشکسته از جنگل های بارانی بکر به افق می گشاید. وقتی اولین کوهها ظاهر میشوند، خلبان فرود میآید و ما از میان درههای بسیار باریکی عبور میکنیم که تقریباً میتوانم دستم را دراز کنم و صخرهها را لمس کنم. ما روی یک تکه سنگ ناهموار فرود می آییم. هلیکوپتر به سختی جا می شود.
لوکیشن ایده آل به نظر می رسد، اما به نظر می رسد که ما روی یک کوره اردو زده ایم. همانطور که خورشید سنگ را گرم می کند، هوا را در چادرهای ما تا بیش از 100 درجه فارنهایت می پزد. سعی میکنم به خواب بروم، ناامید از یک نسیم. عرق من تالاب هایی را روی تشک من تشکیل می دهد.
با صدای ده ها هزار هلیکوپتر کوچک بیدار می شویم. زنبورهای عرق اینجا هستند. به زودی کل اردوگاه – جعبههای دوربین، چکمهها، لباسها، بشقابها، کارد و چنگال، هر چیزی که بیرون مانده است – در زنبورهای عسل پوشانده میشود. من این اشتباه را مرتکب میشوم که زیپ چادرم را کمی ترک میکنم و خیلی زود به دهها هم اتاقی میرسم. به زنبورها اجازه دادم تشنگی خود را از دریاچه عرق ناف من سیراب کنند.
مقاومت بی فایده است. زنبورها بر ما غلبه می کنند. آنها در بینی و گوش ما می خزند. یکی حتی زیر پلک من می لغزد. توری سر اجباری می شود.
مناطق پست مجاور رودخانه هایی که از پارک عبور می کنند به سختی زنبور عرق دارند، اما به ما توصیه شد که در آنجا نمانیم. گفته می شود که بقایای نیروهای شورشی فارک زمانی از این رودخانه ها استفاده می کنند که آب به اندازه کافی بالا باشد. من زنبورها را به AK-47 ترجیح می دهم.
یک بار، در یک سفر در سال 2017، تروخیلو در ساعات اولیه صبح با صدای پا از خواب بیدار شد. با تصور اینکه این محقق دیگری است، دوباره به خواب رفت. صبح روز بعد، دانشمندان رد پاهای کوچکتری را با پای برهنه و همگام با ردپاهایشان کشف کردند.
مردم بومی کارییونا، موریو یا ارومی – که از زمان برخوردهای خشونتآمیز با دستگاههای لاستیک در دهه 1800، بدون تماس یا در انزوا زندگی میکنند – در سرچشمههای مهمترین رودخانههای پارک ساکن هستند. بیش از 50 مایل زمین صعب العبور آنها را از محل کمپینگ ما جدا می کند، اما قبل از اینکه بخوابم، با دقت به صدای خش خش برگ ها یا ترک خوردن یک شاخه گوش می دهم.
در دهه 1940، ریچارد ایوانز شولتز، گیاه شناس قومی دانشگاه هاروارد، اولین دانشمندی بود که به نقاشی های هندی روی صخره های چیریبیکت توجه کرد. اما او متوجه نشد که توسط یکی از گسترده ترین مخازن هنر سنگ احاطه شده است. این تنها در دهه 1980 آشکار شد، زمانی که طوفان سسنا کاستانو-اوریبه را از مسیر خارج کرد و او رشته کوهی را مشاهده کرد که در هیچ یک از نقشههایش وجود نداشت.
او برای کاوش برگشت، تابلوها را دید و تصمیم گرفت زندگی خود را وقف Chiribiquete کند. او نه تنها اولین توضیحات دقیق نقاشیها را منتشر کرد و آنها را به کیهانشناسی بومی مرتبط کرد، بلکه در تأسیس پارک در سال 1989، گسترش در سالهای 2013 و 2018 و انتخاب به عنوان میراث جهانی یونسکو در سال 2018 نقش مهمی داشت.
قدیمیترین نقاشیهای اینجا با رادیوکربن به 20000 سال پیش برمیگردند، اما جوانترین آنها مربوط به دهه 1970 است و شواهد قانعکننده نشان میدهد که برخی از آنها حتی جدیدتر هستند. در سفر دیگری، کاستانو-اوریبه یک آتشدان کوچک با استخوانهای حیوانات و رنگدانهها در زیر برخی از نقاشیها پیدا کرد که نشان میدهد این هنر همچنان در کیهانشناسی و فعالیتهای تشریفاتی بومی معنادار است.
هک کردن، پیاده روی، راپلینگ
قبل از شروع سفر ما، کاستانو-اوریبه با یک شمن در سیرا نوادا د سانتا مارتا، رشته کوهی در نزدیکی ساحل کارائیب مشورت کرد. برای اطمینان از بازگشت ایمن و دلجویی از ارواح سایت ها، شمن به او توصیه کرد که قبل از نزدیک شدن به نقاشی ها، تنباکو را – که برای بسیاری از گروه های بومی آمازون مقدس است – عرضه کنیم.
در پایه یک برج ماسه سنگی، Castaño-Uribe از اطراف سیگارهای چاق عبور می کند که در طول بازی پوکر ظاهری نامرتب ندارند. ما به شدت پف می کنیم، خود را در دود غسل می دهیم، کف دست خود را روی سنگ می گذاریم و با جدیت قصد خود را بیان می کنیم. برای اندازه گیری بیشتر، کاستانو-اوریبه دود را از بالای سر هر یک از ما بیرون می دهد.
تنها پس از آن شروع به کاوش می کنیم.
پس از ساعتها هک کردن در میان شاخ و برگهای انبوه، یک دره تاریک ما را روی یک یال باریک در کنار صخرهای عمودی بیرون میریزد. ما در سایتی به نام “Los Gemelos” (“دوقلوها”) هستیم. هنر صخرهای که ماهیهای گز، سمورها و لاک پشتها را به تصویر میکشد بسیار باشکوه است و به شدت توسط زنبورها محافظت میشود. این بار نه زنبورهای عرق بینیاز مزاحم، بلکه زنبورهای بدخیمتر.
در کمتر از نیم ساعت تیم در مجموع بیش از صد نیش را تحمل می کند. ما عقب نشینی می کنیم، اما زنبورها دنبال می شوند و دیواره سنگی که برای بالا رفتن به طناب ثابتی نیاز دارد تبدیل به گلوگاه می شود. من و کاستانو اوریبه منتظریم که او تصمیم بگیرد که از نیش زدن به اندازه کافی سیر شده است.
او طناب را دور می زند و در یک دویدن خمیده، از روی صخره تقریباً عمودی 30 فوتی بالا می رود و از ریشه درخت به ریشه درخت، از شاخه به شاخه، به سبک تارزان می جهد. من که نمیخواهم به رحمت زنبورهای متخاصم رها شوم، دنبال میکنم و با وجود اینکه 15 سال جوانتر هستم، برای ادامه دادن تلاش میکنم.
هر روز صبح با هلیکوپتر و سپس پیاده به راه میافتیم، از شیبهای پرشیب و جنگلی انبوه بالا میرفتیم، صخرهها را به پایین میرفتیم و نردبانهایی را برای حرکت در درههای تاریک و مرطوب میکشیدیم. کمتر از نیم ساعت پس از یک صعود، من به دلیل انتخاب های مد زرهی ام در آستانه سقوط هستم. من با شلوار رزمی ضخیم، دو پیراهن، دستکش، یک توری سر و یک جفت گتر مارگزیده پوشیده ام. من هر کاری که لازم باشد انجام خواهم داد تا از خودم در برابر دشمنان واقعی و خیالی محافظت کنم.
نیش وحشیانه مورچههای گلولهای، 4 بسیار زیاد بر روی شاخص درد اشمیت، شبیه راه رفتن روی زغالهای داغ با یک میخ سه اینچی در پاشنه پا توصیف میشود. فرد لنس بالقوه کشنده مسئول بیشتر مارگزیدگی ها در منطقه آمازون است. نیش یک پشه خاکی ماده می تواند من را به لیشمانیوز بد شکل مبتلا کند. با هر قدم پر زحمت در گرمای خفه کننده، بارها و بارها از خودم می پرسم که در آمازون چه کار می کنم.
به خودم یادآوری می کنم که این تنها یک فصل از سفر من است. به زودی به عنصر خود باز می گردم، زیر آب، و از گونه هایی که آنقدر عجیب و غریب هستند عکاسی می کنم که می توانستند در کانتینای جنگ ستارگان باشند . دلفین های صورتی از سونار برای حرکت در جنگل های سیل زده استفاده می کنند. آراپایما، ماهی زرهی که وزنش به اندازه گوریل پشت نقره ای است، مانند مارلین از آب می پرد. مارماهیهای الکتریکی، مانند باتریهای شنا، شوکهای 600 ولتی را به اندازهای قوی وارد میکنند که یک انسان را بکشند. ماهیهای سیاه آب شیرین با لکههای زرد روشن در لابه لای برگهای کفهای جنگلی غرق شده قرار دارند.
همکاران من در National Geographic Explorer عبارتند از: فرناندو تروخیلو، ژائو کامپوس-سیلوا، روتمری پیلکو هاارکایا، آنجلو برناردینو، تیاگو سیلوا، بیکر پری، و هینسبی کادیلو-کویروز. آنها در حال انجام کارهای پیشگامانه بر روی دلفین های صورتی، آراپایماها، خرس های عینکی، حرا، جنگل های سیل زده، تغییرات آب و هوایی و آلودگی جیوه هستند. سال آینده، نشنال جئوگرافیک یک شماره کامل از مجله را به آمازون اختصاص خواهد داد که شامل عکس های من و مطالعات آنها می شود.
الهام گرفتن از اولین هنرمندان آمازون
طبیعت گرایان مشهور قرن نوزدهمی مانند هنری والتر بیتس، آلفرد راسل والاس و الکساندر فون هومبولت تصاویر زیبایی از آنچه در اکتشافات خود در حوضه رودخانه آمازون دیده بودند ارائه کردند. اما من به Chiribiquete آمدم تا کارهای اولین افرادی را در آمازون ببینم که جانوران و گیاهان را به تصویر میکشند، بهویژه از حیوانات آبی که امیدوارم از آنها عکس بگیرم. بر روی دیوارهای صخره ای، ماهی ها، لاک پشت ها، کایمان ها و دیگر اشکال حیات را نقاشی کردند.
در طول پنج روز اقامت در Chiribiquete، صدها تصویر تصویری را دیدیم. پانل “Hojarasca” (“برگ های افتاده”)، با جگوارهایی که در میان پیراناها به شکار پاکا می پردازند، بیشترین صحبت را با من داشتند. نحوه نقاشی آنها بر روی یک برآمدگی این حس را برانگیخت که من در زیر آب به بالا نگاه می کردم که صحنه در بالا پخش می شد.
کاستانو اوریبه فکر میکند که این نقاشیها احتمالاً توسط شمنها ساخته شدهاند و در مراسم مذهبی نقش داشتهاند. شمن های بانیوا از طریق خوردن گیاهان مقدس معتقدند که می توانند به جگوار تبدیل شوند و با ارواح صحبت کنند. برای تیکونا، دلفینهای صورتی مقدس هستند، در رقصهایشان ظاهر میشوند و گفته میشود که در مالوکاها یا خانههای دراز در انتهای رودخانه زندگی میکنند. آناکونداها اغلب به عنوان خالق جهان در نظر گرفته می شوند، و یک افسانه دزانو از مار غول پیکری می گوید که از آمازون بالا رفت و اجداد تمام بشریت را بر پشت خود حمل کرد.
شمن ها احتمالاً برای برقراری ارتباط با موجودات ماوراء طبیعی نقاشی می کردند تا تعادل بین انسان ها و بقیه طبیعت را تضمین کنند. من داستان می گویم زیرا رابطه ما با تنوع زیستی زمین نیاز فوری به کالیبراسیون مجدد دارد. دنیای آبزیان آمازون توسط سدها، استخراج معادن، صید بی رویه، آلودگی و تغییرات آب و هوایی تهدید می شود. با خیره شدن به این تصاویر زنده و جاودانه، احساس می کنم عمیقاً با این هنرمندان و نقاشی های آنها پیوند دارم. من متوجه شدم که داریم داستانهای مشابهی را تعریف میکنیم، و امیدوارم عکسهای من حتی کسری از آنها را امتحان کنند.