کتاب بینابین تاب آوری و انقلاب: ثبات رژیمها در کشورهای پادشاهی خلیجفارس به بررسی پیامدهای قیامهای سال ۲۰۱۱ در کشورهای جمهوری عربی در مقایسه با حکومتهای پادشاهی پرداخته و خلاصهای از اینکه قیامهای مذکور چه تأثیری بر حکومتهای پادشاهی گذاشتند (و همچنان میگذارند) ارائه میکند، و نیز اینکه هر دو نوع رژیم چه واکنشی به جنبش اعتراضی هم در داخل و هم در ورای مرزهای خود نشان دادند.
همچنین ساختارهای منحصربهفرد اجتماعی، سیاسی و اقتصادی حکومتهای پادشاهی خلیجفارس را بررسی کرده و ضمن بررسی منشأهای بیثباتی که بین کشورهای پادشاهی مشترک است پرداخته و به طور ویژه روی وابستگی به نفت، شبهنظامیان اسلامگرای سنی، چالشهای جمعیتی اپوزیسیون فعال شیعی، چالشهای جانشینی(پادشاهان)، و عصر اعتراضات مجازی تمرکز میکند و همچنین نشان میدهد که چرا نظریه دولت رانتی برای تعیین نتایج در دوران بعد از بیداری اسلامی کاملا مناسب نیست.
در ادامه تحلیلگران عوامل دیگری را نیز به شمار میآورند: قدرت دین، سنت و حکومت به مثابه ابزارهای مشروعیت، اثربخشی تعدی و ارعاب جهت جلوگیری از ناآرامی اجتماعی، تأثیر حمایتهای خارجی منطقهای و بینالمللی در حفظ وضعیت موجود، و قدرت جریان تبلیغاتی «ستون پنجم»؛ عواملی که مسأله بقای حکومتهای پادشاهی تا به امروز را بیشتر روشن میسازند.
در پیشگفتار این کتاب آمده است:
امروزه اهمیت و جایگاه اندیشکدهها، اتاقهای فکر و مراکز و موسسات تحلیلی به عنوان یک ذخیرۀ دانشی برای همه نظامهای مدیریتی و تصمیمگیری آشکار شده است. اندیشکدهها، مراکزی برای تجمیع و انباشت دانش سیاستگذاری و ایجاد اتصال میان نظامهای دانشگاهی و پژوهشی از یک سو و نظام حکمرانی و سیاستگذاری کشورها از سوی دیگر به شمار میآیند. در جمهوری اسلامی ایران نیز به سبب تراکم و تنوع مسائل ، از چندین سال پیش، تشکیل اندیشکدهها و رونق گرفته و هم اکنون شاهد فعالیت دهها نهاد و موسسه فکری هستیم که در حوزههای مختلف حکمرانی از محیطزیست و فضای مجازی گرفته تا مسأله انرژی، سیاست خارجی و امنیت بینالملل فعالیت میکنند.
در این میان یکی از مهمترین این مراکز تحلیلی، مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری است. این مرکز به دلیل جایگاه ویژه آن که نزدیک به عالیترین مرجع اجرایی کشور است و نیز به خاطر ارتباط گستردهای که با همه دستگاههای اجرایی دارد ظرفیت و پتانسیل فراوانی برای تولید گزارشهای سیاستی و اثرگذاری بر فرایندهای تصمیمسازی کشور دارد.
ارائه مشاورههای دائمی یکی از وظایف ذاتی اندیشکدهها و اتاقهای فکر میباشد. اندیشکدهها به اقتضای انتظارات و توقعاتی که از آنها میرود بایستی به طور مستمر و در حوزههای مختلف سیاستی اعم از مسائل امنیتی، سیاست خارجی، سیاست داخلی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و … با مشتریان خود در ارتباط بوده و نتایج تحلیلها و مطالعات خود را در اختیار سیاستگذاران و برنامهریزان کشور و نظام تصمیمگیری قرار دهند. هدف اصلی از ارائه این مشورتها و تحلیلهای سیاستی در وهله نخست اطلاعرسانی و آگاهسازی مخاطبان خود در تمامی مراجع تصمیمگیری بوده تا بتوانند حداکثر منافع ملی را برای کشور و میهن به ارمغان آورند.
گزارشهای مرکز عمدتاً با روش فرا تحلیل، استفاده از خزانه دانشی موجود در کشور و جهان و جلوگیری از اجرای پروژههای بزرگ پژوهشی تهیه شده است چرا که اعتقاد بر آن بوده که اندیشکدههایی از این دست (که نزدیک به دولت و سیاستگذاران هستند) نباید درگیر طرحهای پژوهشی بنیادی و اساسی شوند بلکه باید از دستاوردهای مجموعه دانشگاهها و مراکز پژوهشی موجود در کشور و به خصوص مراکز فعال در دستگاههای اجرایی استفاده نماید. در این راستا مرکز بررسیهای استراتژیک به عنوان مشاور رئیسجمهور نقش جمعبندیکننده و فراتحلیلگرِ بررسیهایِ موجود در کشور را به عهده دارد.
در اینجا لازم است به استراتژی اصلی مرکز درباره انتشار هم اشارهای شود و آن اینکه راهبرد اساسی مرکز آن بوده که همه گزارشها و محصولات تحلیلی تا جایی که ملاحظات امنیتی اجازه میدهد در اختیار جامعه دانشگاهی، پژوهشی و کارشناسی کشور قرار گیرد.
آگاهی یافتن از موضوعات مدنظر اندیشکدهها و مؤسسات مطالعات راهبردی در جهان یکی از ضرورتهای تفکر راهبردی در ایران است. تحلیلگران و استراتژیستهای ایرانی برای ارائه تحلیلهایی که متضمن تأمین منافع ملی باشد به شناخت گزارشهای اندیشکدههای خارجی نیازمند هستند. اینگونه گزارشها همچنین به لحاظ روش شناختی نیز گاه حائز اهمیت هستند. پوشیده نیست که هنوز روششناسی پژوهشهای راهبردی و حتی گاه شیوه نگارش گزارشهای راهبردی مؤثر نیز در میان بسیاری از اندیشکدههای ایرانی کاستیهایی دارد.
مرکز بررسیهای استراتژیک با هدف توجه دادن کارشناسان و تحلیلگران کشور، و همچنین جهت اطلاعیابی مدیرانی که در معرض مسائل و تصمیم گیریهای راهبردی هستند، نسبت به ترجمه و بنا به مورد انتشار محدود یا عمومی مجموعهای از متون راهبردی اقدام میکند. مرکز بررسیهای استراتژیک اگرچه پیشگفتارهای کوتاهی را به ابتدای این گزارشها میافزاید و تلاش دارد تا قرائت تحلیلگران این مرکز از هر گزارش را ارائه نماید، اما مندرجات این گزارشها الزاماً بیانگر دیدگاههای مرکز بررسیهای استراتژیک نیستند.
امید است این اقدام به تعمیق تفکر راهبردی کمک نماید. مرکز بررسیهای استراتژیک از هرگونه نقد و نظر و همچنین دریافت نظرات مخاطبان این مجموعه درباره مندرجات گزارشها استقبال میکند. کارشناسان و تحلیلگران همچنین میتوانند متون راهبردی را که ترجمه و ارائه آنها به جامعه کارشناسان و تحلیل گران راهبردی کشور مناسب است به این مرکز پیشنهاد کنند.
گزارش حاضر که تحت عنوان «بینابین تاب آوری و انقلاب: ثبات رژیمها در کشورهای پادشاهی خلیج فارس » توسط مؤسسه مطالعات امنیت ملی رژیم صهیونیستی در جولای 2019 منتشر شده است به بررسی پیامدهای قیامهای سال 2011 در کشورهای جمهوری عربی در مقایسه با حکومتهای پادشاهی پرداخته و خلاصهای از اینکه قیامهای مذکور چه تأثیری بر حکومتهای پادشاهی گذاشتند (و همچنان میگذارند) ارائه میکند، و نیز اینکه هر دو نوع رژیم چه واکنشی به جنبش اعتراضی هم در داخل و هم در ورای مرزهای خود نشان دادند.
همچنین ساختارهای منحصربهفرد اجتماعی، سیاسی و اقتصادی حکومتهای پادشاهی خلیج فارس را بررسی کرده و ضمن بررسی منشأهای بیثباتی که بین کشورهای پادشاهی مشترک است پرداخته و به طور ویژه روی وابستگی به نفت، شبه نظامیان اسلام گرای سنی، چالشهای جمعیتیِ اپوزیسیون فعال شیعی، چالشهای جانشینی (پادشاهان)، و عصر اعتراضات مجازی تمرکز میکند.
در ادامه نظریه دولت رانتی(و جایگاه امروزی آن) را بررسی میکند؛ یک نظریه بنیادین در زمینه روابط بینالملل که بقای پادشاهیهای عرب را توضیح میدهد؛ اما همچنین نشان میدهد که نظریه دولت رانتی در چه موارد دیگری برای تعیین نتایج در دوران بعد از بیداری اسلامی مناسب نیست.
سپس به منظور تقویت این فرضیه، بحث را بسط داده و عوامل دیگری را نیز به شمار میآورند: قدرت دین، سنت و حکومت به مثابه ابزارهای مشروعیت، اثربخشی تعدی و ارعاب جهت جلوگیری از ناآرامی اجتماعی، تأثیر حمایتهای خارجیِ منطقهای و بینالمللی در حفظ وضعیت موجود، و قدرت جریان تبلیغاتی «ستون پنجم»؛ عواملی که مسئله بقای حکومتهای پادشاهی تا به امروز را بیشتر روشن میسازند.
این عوامل روی هم رفته بنیان محدودی را که نظریه دولت رانتی بر اساس آن مدعیِ توضیح کامل بقای حکومتهای پادشاهی است، تقویت نموده و همزمان زیر سؤال میبرند. شاید مهمتر از آن، عوامل مذکور توضیحات محتمل تری را برای تاب آوری پادشاهیهای خلیج فارس در جریان قیامها و پس از آنها، ارائه میکنند. بررسی جامع این عوامل تأثیرگذار در برهه های حیاتی صورت میگیرد که در آن دلایل بنیادین بقای پادشاهیهای عرب میبایست مورد ارزیابی مجدد (و شاید توضیح مجدد) قرار گیرند.
تاب آوری تاب آوری تاب آوری تاب آوری تاب آوری تاب آوری تاب آوری تاب آوری تاب آوری تاب آوری تاب آوری تاب آوری تاب آوری تاب آوری تاب آوری