همانطور که کشورها به تدریج محدودیت های سفر خود را کاهش می دهند و با آغوش باز از گردشگران بین المللی استقبال می کنند، در اینجا لیستی سریع از اطلاعات فرهنگی در مورد برخی از جزایر جذاب قاره پهناور آسیا برای سفر بعدی شما آورده شده است!
مالزی
اعتبار عکس: Bajau Laut – MABUL
ساکنان جزیره بوهی دولانگ – باجائو لاوت (کولی های دریایی) جمعیت: 3000 نفر تخمین زده می شود مذهب: اکثرا مسلمان زبان: ساما-باجائو، زیرگروهی از خانواده زبانهای استرالیایی شناخته شده برای: غواصان آزاد استثنایی بودن، تسلط بر هنر غواصی آزاد تا اعماق بیش از 20 متر در حالی که نفس خود را برای چند دقیقه حبس می کنند. آنها همچنین در ماهیگیری و غواصی عالی هستند و اغلب در ساخت خانه های انبوه و قایق هایی به نام لپا مهارت دارند.
باجائو لاوت که به عنوان استادان واقعی دریا شناخته می شود، برای نسل های زیادی در آب های مثلث مرجانی بین مالزی، فیلیپین و اندونزی پرسه می زند. بسیاری از آنها در قایق های چوبی از کلبه های چوبی ساخته شده در بالای صخره های مرجانی زندگی می کنند. در مالزی، آنها را می توان عمدتا در Mabul، Bohey Dulang، Sibuan، Maiga، Mantabuan، Selakan و Omadal یافت. اعتقاد بر این است که بسیاری از آنها زمان زیادی را در بیرون از آب می گذرانند که اگر روزی پا به خشکی بگذارند، بسیاری از آنها احساس “بیماری زمین” می کنند.
اندونزی
اعتبار عکس: ویکی پدیا
ساکنان جزیره لومبوک – قبیله ساساک جمعیت: 3.6 میلیون نفر تخمین زده می شود مذهب: عمدتاً مسلمان زبان: بالی، یک زبان مالایی-پلینزیایی شناخته شده برای: برای لباس های بافته شده سنتی. زنان قبیله ساساک از سنین پایین بافتنی را آموخته اند و اعتقاد بر این است که اگر دختری نداند، نمی تواند ازدواج کند.
اعتقاد بر این است که مردم ساساک از جاوه و سامباوا مهاجرت کردهاند و گفته میشود که بالیاییها از بستگان نزدیک هستند، و با وجود اینکه قومیت و زبان مشترکی دارند، مردم ساسااک به جای هندوئیسم، اسلام را پذیرفتهاند. این روستا متشکل از حدود 150 خانوار است که در خانههای کاهگلی با دیوارهای سرگین گاو زندگی میکنند که هر ماه برای دفع پشهها و خنک نگه داشتن خانه تازه به خانه زده میشود. ساساک ها از طریق بافندگی و کشاورزی امرار معاش می کنند.
کامبوج
دهکده شناور در کوه رونگ، کامبوج
ساکنان جزیره کو رونگ جمعیت جزیره: 1396 نفر تخمین زده می شود زبان: خمر روستاها: روستای Koh Tuich (جنوب شرقی)، Prek Svay (شمال شرقی)، Daem Thkov (شرق)، و Sok San Village (غرب) روستاهای کوه رونگ عمدتاً دهکدههای ماهیگیری کوچکی هستند که خانههای خود را بر روی خانههای چوبی بالای دریا میسازند. بسیاری از ساکنان محلی از ماهیگیری و کشت محصولات در مقیاس کوچک زندگی می کنند، اگرچه تعداد فزاینده ای شروع به یافتن شغل در بخش گردشگری جزیره کرده اند که به سرعت در حال رشد است.
این امر به ویژه در مورد روستای Koh Tuich صادق است زیرا نوک جنوب شرقی جزیره محل ورود بسیاری از گردشگران است – این باعث شده است که این منطقه در حال حاضر بیش از منازل مسکونی خانه مشاغل توریستی باشد.
هندوستان
جزیره راس، جزایر آندامان
ساکنان جزایر آندامان جمعیت جزیره: 343125 نفر تخمین زده شده (شامل جزایر نیکوبار) مذهب: بیشتر آنیمیسم توحیدی (مردم قبیله بر این باورند که پالوگا تنها خداست و مسئول همه اتفاقات روی زمین است). افراد این دین به حضور روح، ارواح و ارواح اعتقاد دارند و بر رویاها تأکید زیادی دارند – به رویاهای خود اجازه می دهند تا در مسیرهای مختلف زندگی خود تصمیم بگیرند. آداب دینی اضافی شامل هندوئیسم، مسیحیت، اسلام، سیک، بودیسم، جینیسم و دیانت بهائی است.
قبایل: قبیله جاراوا، قبیله سنتینلس، جانگیل (در سال 1921 منقرض شد)، اونگه، آندامان بزرگ
فیلیپین
جشنواره Dinagyang در ایلویلو، فیلیپین
ساکنان جزیره بوراکای – آتی و توماندوک جمعیت: تخمینی 40,363 (در سراسر فیلیپین) زبان: Ati، Aklanon، Hiligaynon، فیلیپینی موقعیت جغرافیایی: عمدتاً در جزایر بوراکای، پانای و نگروس متمرکز شده است. دین: شکلی از آنیمیسم که شامل ارواح خوب و بد است. اعتقاد بر این است که این ارواح ارواح طبیعت هستند که اغلب از رودخانه ها، دریا، آسمان و همچنین کوه ها محافظت می کنند. این ارواح همچنین ممکن است باعث بیماری یا آرامش شوند. مسیحیت همچنین در مناطقی پذیرفته شده است که بیشتر با “بیگانگان” در تماس بوده است.
لباس: ساده با زنانی که دامنهای پیچیده میپوشند که گاهی از پارچه پوست ساخته شده است، و مردانی که لباسهای کمری میپوشند، اما به دلیل مدرنسازی، بسیاری از آنها تیشرت، شلوار و صندل لاستیکی میپوشند. فرهنگ: مردم آتی در پانای به عنوان پزشکان گیاهان دارویی شناخته می شوند و بسیاری از مردم محلی برای حذف زالو از بدن افراد از آنها کمک می گیرند.
یکی از معدود قبایل ویسایاس، قبایل آتی و توماندوک جزیره پانای اولین کسانی هستند که این منطقه را خانه خود نامیده اند. از نظر ژنتیکی، گفته می شود که آنها به سایر گروه های بومی در کشور – به ویژه، Aetas (یا Negritos) مرتبط هستند زیرا ویژگی های فیزیکی مشابهی دارند.
پس از دههها رکود، منطقه آلتا مورگیا – یک گوهر فرهنگی نادیده گرفته شده – در حال ورود به دوره جدیدی از رونق است.
طرفداران جیمز باند ممکن است Gravina را در Puglia بشناسند، شهری جذاب در کنار رودخانه که در لبه دره ای در قلب پارک ملی آلتا مورگیا ایتالیا، از جهش 007 در No Time to Die ساخته شده است. تلاش منطقه برای جذب بازدیدکنندگان بیشتر شامل جذب تولیدات فیلم و بازسازی مکانهای باستانشناسی متروکه است.
در یک بعدازظهر سوزان تابستانی، ماریانتونیتا اسکالرا، یک چوپان 32 ساله، دروازههای مزرعه خود را در آلتامورا، شهر کوچکی در مرز پارک ملی آلتا مورگیا، در 30 مایلی غرب باری، پایتخت منطقه پولیا در جنوب ایتالیا، باز کرد. صد و پنجاه راس گوسفند و بز، به دنبال آن هفت موت، از کنار او به سمت چراگاه رد شدند و گیاهان و دانه های وحشی را بو کشیدند.
اسکالرا در سنین جوانی اشتیاق پدرش به نگهداری از حیوانات و تهیه پنیر صنایع دستی را به ارث برد. پس از گذراندن یک سال در هلند در سال 2019 برای یک برنامه تبادل کشاورزی، او تصمیم گرفت به خانه بازگردد و مزرعه خانوادگی را در اختیار بگیرد نه اینکه مانند بسیاری از دوستانش به کار در خارج از کشور ادامه دهد.
اسکالر گفت: «وقتی دور میشوید، [خانه] را از منظر دیگری میبینید.
یکی از آخرین مناظر استپی باقی مانده ایتالیا، Alta Murgia در Puglia، شامل 13 شهرداری است که هر کدام از جواهرات تاریخی، فرهنگی و آشپزی کمتر شناخته شده ای محافظت می کنند. در آلتامورا، نزدیک به 30000 ردپای دایناسور، معدن پونترلی را پوشانده است. این شهر همچنین جایی است که مرد آلتامورا، یک اسکلت منحصر به فرد از یک مرد نئاندرتال که تقریباً 150000 سال پیش زندگی می کرد، به خوبی حفظ شده بود.
بازدیدکنندگان از معدن Pontrelli که اخیراً افتتاح شده است در آلتامورا، ایتالیا قدم می زنند. این سایت دارای بزرگترین مجموعه ردپای دایناسورها در اروپا است.
فروچالهها و درههای کارست، ویژگیهای طبیعی در آلتامورا، لاترزا، و گراوینا در پوگلیا هستند که زمانی میزبان مسافرانی بودند که در امتداد راه آپین روم باستان سفر میکردند. در نزدیکی شهر آندریا، قلعه سر به فلک کشیده Castel del Monte به عنوان قلب سنگی Alta Murgia شناخته می شود. و سرآشپزهای منطقه ای از مواد علوفه ای و برداشت شده محلی مانند خار وحشی، قارچ کاردونسلی، لامپاسونی (پیازهای کوچک وحشی)، گندم دوروم، بادام، انگور و زیتون در غذاهای خود استفاده می کنند. (پوگلیا تقریبا 40 درصد روغن زیتون را در ایتالیا تولید می کند.)
(در ناپل، آنچه 2000 ساله است دوباره جدید است.)
با این حال، آلتا مورگیا از نقشه خارج شد زیرا هزاران نفر از مردم حومه شهر را رها کردند تا به دنبال شغل و زندگی بهتر به شهرهای صنعتی بروند. طی چندین دهه، این مکان به محل تخلیه غیرقانونی زباله های صنعتی، طاقچه ای برای قانون شکنان و خانه 10 مرکز پرتاب موشک هسته ای ایالات متحده در دهه 1960 تبدیل شد.
اما این گوشه مبهم پولیا در ایتالیادر حال تجربه یک رنسانس است. داوطلبان محلی، کارآفرینان جوان بازگشته مانند Scalera، و مدیران شهری در حال بازسازی مناطقی هستند که قبلاً در زبالهها پوشانده شده بود، فرهنگ و غذاهای محلی را به نمایش میگذارند، و مکانهای باستانشناسی را که زمانی به روی عموم بسته بودند باز میکنند.
تلاش جمعی برای تبدیل Alta Murgia از خشن به جذاب را میتوان در فیلمهای پرفروشی مانند «زمانی برای مردن نیست» مشاهده کرد، جایی که جیمز باند، جاسوس بینالمللی، پل Gravina را که توسط شروران تعقیب میشد، میراند، و در نمایشهای باند فرودگاهی برای خانههای مد مانند Gucci که در مقابل آن قرار میگیرند. قلعه هشت ضلعی ماورایی Castel del Monte که توسط امپراتور فردریک دوم در سال 1240 پس از میلاد ساخته شد.
میل به تولد دوباره وجود دارد. Scalera گفت: هیجان وجود دارد. “مردم برمی گردند.”
در حالی که سواحل سالنتو و سواحل گارگانو در پولیا اخیراً به برخی از مناطق پرمسافرت ایتالیا تبدیل شدهاند و میلیونها بازدیدکننده از جمله افراد مشهوری مانند هلن میرن، جورج کلونی و مدونا را به خود جذب میکنند، آلتا مورگیا به سنتهای فرهنگی و آشپزی منحصربهفرد خود وفادار است و به کسانی که سرمایهگذاری میکنند پیشنهاد میکند. در مسیرهای درونی آن طعم غیرمنتظره مکانی از دست رفته در زمان را می بیند.
منطقه ای که دوباره متولد شد
پس از دههها فرار از گردشگران، آلتا مورگیا و جوامع اطراف آن بازسازی گستردهای را به رهبری سازمانهای غیرانتفاعی، کارآفرینان محلی و سیاستمداران آغاز کردند. تلاش های آنها در سال 2004 نتیجه داد، زمانی که زمین های مسطح 261 مایل مربعی به یک پارک ملی در ایتالیا تبدیل شدند. فرانچسکو تارانتینی، رئیس پارک، گفت که این نامگذاری زمینه را برای بازگشت افرادی مانند Scalera و سرمایه گذاری در زمین فراهم کرد.
هنگامی که استخراج بوکسیت در سال 1978 به پایان رسید، غار بوکسیت اسپینازولا به محل تخلیه غیرقانونی ضایعات نساجی صنعتی تبدیل شد. پس از سالها پاکسازی محلی، معدن متروکه در تابستان امسال به روی عموم باز شد.
همانطور که من و تارانتینی در اطراف لبه غار بوکسیت اسپینازولا به عمق 164 فوت قدم می زدیم، معدن بوکسیت متروکه ای در داخل پارک، غوغای سیکادا در امتداد صخره های رنگارنگ سرخابی می پیچید. تارانتینی گفت که زمانی که استخراج بوکسیت در دهه 1970 پایان یافت، این غار به محل تخلیه غیرقانونی ضایعات نساجی صنعتی تبدیل شد. این پاکسازی سال ها طول کشید، اما این سایت در تابستان امسال دوباره به روی عموم باز شد.
تارانتینی با هدف جلب توجه بیشتر به این پارک، نوامبر گذشته آلتا مورگیای ایتالیا را برای تبدیل شدن به یک ژئوپارک جهانی یونسکو، یک مکان حفاظت شده با اهمیت زمین شناسی برای مدیریت پایدار، نامزد کرد. تلاش برای کسب این عنوان شامل همکاری با شهرهای منطقه برای بهبود دسترسی و حفاظت از پارک و ایجاد برنامه های سفر چند روزه برای بازدیدکنندگان است.
تارانتینی گفت: «ما بهشت زمین شناسان هستیم. ما می خواهیم میراث خود را با جهان به اشتراک بگذاریم.
(این بهشت کمتر شناخته شده ایتالیایی بیش از چیزی است که به نظر می رسد.)
در نزدیکی آندریا، جواهر تاج منطقه آلتا مورگیا، Castel del Monte، قلعه هشت ضلعی قرن سیزدهمی و سایت تعیین شده یونسکو قرار دارد که هر سال حدود 200000 بازدیدکننده را به خود جذب می کند. النا ساپونارو، مدیر قلعه دل مونته از سال 2017، تلاش کرده است تا قلعه را تعاملی تر کند، از جمله اجرای یک پروژه دیجیتالی که به بازدیدکنندگان بخش هایی از ساختمان را نشان می دهد که قابل بازدید نیستند، مانند آب انبارهای زیرزمینی و سیستم هیدرولیک قلعه. این سایت تاریخی همچنین پروژه HoloMuseum را در سال 2021 راه اندازی کرد تا به بازدیدکنندگان اجازه دهد تا سایت را با واقعیت افزوده کشف کنند.
قلعه دل مونته (ایتالیا)، قلعه هندسی قرن سیزدهمی که توسط پادشاه فردریک دوم ساخته شده است، مشرف به شهر کوچک آندریا در منطقه Puglia ایتالیا است. این قلعه به شکل هشت ضلعی ساخته شده و هر یک از هشت گوشه آن دارای یک برج هشت ضلعی است، این قلعه در سال 1996 به عنوان میراث جهانی یونسکو اعلام شد.
دوناتو لابورانته، داستاننویس، درون دخمهای نشسته است که نقاشیهای دیواری بیزانسی را که به مقدس مایکل فرشته مقدس در آلتامورا ماسریا جسه اختصاص داده شده است، در خود جای داده است. این ساختمان که در امتداد راه آپین روم باستان ساخته شده بود، قبلا یک صومعه و یک مزرعه بود.
ساپونارو گفت: «کاستل دل مونته به دلیل کمال ساختار، هماهنگی و آمیختگی عناصر فرهنگی شمال اروپا، جهان اسلام و دوران باستان کلاسیک دارای ارزش جهانی استثنایی است.
سی مایلی از آندریا، فرانچسکو ماستروماتئو، مورخ و راهنمای تور برای تجربه Terre di Murge، مرا از طریق Gravina در Gravina Sotterranea در Puglia، هزارتویی از تونلهای زیرزمینی، زیرزمینها و قناتهایی که در زیر شهر از سنگهای جامد حفر شده بودند، عبور داد.
ماستروماتئو که از پروژههای نوآورانه و فراگیر مانند FlyOn استقبال میکند که به افراد دارای معلولیت اجازه میدهد شهر را از طریق تصاویر گرفته شده توسط یک پهپاد پرنده تماشا کنند، گفت: ما به کندی نیاز داریم. ما نمی خواهیم دیزنی لند شویم، اما از گردشگری نرم استقبال می کنیم.
گذشته و حال در هم تنیده شده اند
تلاشهای احیای آلتا مورگیا را میتوان در Masseria Jesce، یک خانه کشاورزی قرن شانزدهمی در حومه آلتامورای ایتالیا مشاهده کرد. این خانه مزرعه که زمانی محل استراحت رومیان باستانی راه آپین بود، دارای دخمهای نقاشیشده متعلق به قرن چهاردهمی است که به فرشته مقدس مایکل اختصاص داده شده است. در اواخر دهه 1980 توسط شهرداری خریداری شد، تا حدی بازسازی شد، اما بلافاصله پس از آن متروک شد.
(یک “ابر بزرگراه” دوران رومی در حال ناپدید شدن است. ایتالیا برنامه ای برای نجات آن دارد.)
دوناتو لابورانته، داستان سرای 67 ساله، همراه با داوطلبان دیگر از ماسریا جس مراقبت می کند. Laborante با میزبانی رویدادهای تئاتر و نمایشگاه های هنری این مکان را زنده نگه می دارد. در حال حاضر تنها راه برای بازدید از این ماسریا (خانه مزرعه) زنگ زدن به Laborante است و امیدواریم که او در دسترس باشد.
گابریل تارانتینو، که اقامت در مزرعه Lo Cuocio را مدیریت می کند، در Gravina در Puglia نزدیک پارک ملی Alta Murgia سوار بر اسب می شود.
لابورانت با یک ریش فلفلی بلند، یک تی شرت سفید و یک شلوار آبی شسته و وصله شده، مرا به طبقه بالای ماسریا برد. او به من گفت که در اتاق اول منتظر بمانم در حالی که با سرعت جلو می رفت تا دو درب بعدی را یکی پس از دیگری باز کند و نور طلایی خورشید را از بین ببرد.
«چرا مردم عاشق این مکانها میشوند؟ لابورانته با اشاره به پنجره دور رو به استپ وحشی مورگیا گفت: برای نور. «این مکانها به شما اجازه میدهند که از طریق سکوت، به ذات خود نزدیکتر شوید.»
سال گذشته، وقتی از نیویورک به آلتا مورگیا برگشتم، فکر کردم به دنبال بخشی از خودم هستم که پشت سر گذاشته بودم. در سال 1991، والدینم یک ماسریای قرن هجدهم در ورودی شمالی پارک ملی آلتا مورگیا خریدند. آنها رویای تبدیل این سازه فرسوده به همراه 500 هکتار زمین اطراف آن را به یک باغ زیتون زنده با بازدیدکنندگان داشتند. پس از نزدیک به یک دهه بازسازی به رهبری پدرم، پیترو، خانه مزرعه ای که زمانی ویران شده بود، اکنون به عنوان Biomasseria Lama di Luna، یک هتل بوتیک 11 اتاقه پایدار با مناظر پانوراما بر فراز هکتار از درختان زیتون و بادام ارگانیک و تاک های انگور عمل می کند.
از زمانی که بازگشتم، به پدرم پیوستم و با موانع بسیاری که کشاورزان و کارآفرینان برای موفقیت در این زمین سخت اما زیبا باید بر آنها غلبه کنند، پیوستم. همانطور که سوار بر یک چهارم اسب قهوهای روشن به دنبال آنتونلا اوربانو، مربی اسبسواری که در کودکی به من یاد داد که چگونه سوار شوم، عطر شیرین نعناع وحشی و ارکیدههای بنفش آلتا مورگیا را میخوردم. سیکاداها در دوردست پشت قلعه دل مونته، خورشید را به صدا درآوردند. اولین ستاره ها در آسمان پهناور و خالی می درخشیدند.
روند پرشتاب توسعه شهرنشینی و تغییرات کیفی آن در دنیای معاصر و حاد شدن مسائل و مشکلات زیست محیطی و اجتماعی شهرها در چند دهه اخیر، نیازهای جديدی مانند گردشگری را به وجود آورده که اساس شهرسازی (برنامهریزی و طراحی شهری) و مدیريت شهری را در معرض تحول بنیادی قرار داده است.
در شهرهای معاصر، بهویژه در شهرهای بزرگ، به دلیل رشد سریع ابعاد کالبدی، سلطه سوارگان، یورش ساخت و سازهای شهری به حومهها، جدایی از محیط طبیعی، افزايش فاصله میان محل کار و سکونت، جدایی کار و فراغت، آلودگی محیط زيست، کاهش هويت فضایی و اجتماعی شهرها و مانند اينها، تأمین نیازهای اجتماعی، فرهنگی و روانی شهروندان بسیار دشوار شده است.
ابعاد و ساختارهای شهر های معاصر، به نحوی است که ارتباطهای متقابل میان انسان و طبیعت، میان انسان و محیط شهری، و همبستگی اجتماعی میان شهروندان را بسیار محدود کرده است. این وضعیت موانع زيادی بر سرراه تأمین نیازهای معنوی و فرهنگی و اجتماعی شهروندان پدید آورده که به افت شديد احساس آسايش و آرامش، بهویژه کیفیت گذران فراغت انجامیده است.
ده ها سال است که روستایی اسپانیا جمعیت خود را از دست داده است. اکنون، جوامع ایده آلیست جدید در حال حرکت هستند.
پرادا د لا سیرا، در شمال غربی اسپانیا، در دهه هفتاد با مهاجرت مردم به شهرها تخلیه شد. در سالهای اخیر، حدود 12 نفر از تازه واردان به آن نقل مکان کردهاند و برخی از ساختمانهای آن را بازسازی کردهاند. ساکنان در اوایل ژوئن حکم دادگاه را برای به رسمیت شناختن دوباره روستا به دست آوردند.
آنجا که یک نفر پوچی می بیند، دیگری ممکن است نوید پیدا کند. این موضوع در حال اجرا برای انسانشناس و عکاس خبرنگار هلندی سان درکس بود، زیرا او زندگی افرادی را که به خانهها و روستاهای متروکه در حومههای کم جمعیت اسپانیا نقل مکان کردهاند را مستند میکرد. درکس میگوید: «من روی داستانی درباره شهروندان اروپایی کار میکردم که ابتکاراتی برای مقاومت در برابر تغییرات آبوهوایی ایجاد میکردند. او مجذوب دهکدههای زیستمحیطی – جوامع تعاونی پایدار – شد که الهامبخش یک پروژه بزرگتر بودند.
در طول سالهای 2020 و 2021، او هفت دهکده اسپانیایی را کاوش کرد که نه تنها روستاهای زیستمحیطی بلکه انواع دیگر ترتیبات زندگی را شامل میشدند. درکس متوجه شد که ساکنان یک دیدگاه مشترک دارند. درکس میگوید: «تقریباً همه آنها این کار را با این اعتقاد انجام میدهند که در دنیای امروز همه چیز باید متفاوت باشد. آنها معتقدند که شهر دیگر جایی برای زندگی نیست.»
او پروژه عکاسی خود را روتوپیا نامگذاری کرد ، ترکیبی از «روستا» و «آرمانشهر»، که دو سوال را بررسی میکند: چه چیزی کسی را وادار میکند تا وسایل خود را جمع کند و به روستایی ویرانشده نقل مکان کند، و آنجا با چه چالشهایی در چه زمانی مواجه میشوند؟
هانا برودرر یکی از بنیانگذاران جامعه در ماتاونرو است. پسر و نوه هایش هنوز اینجا زندگی می کنند. او می گوید: «بیشتر مردم حدود 10 سال می مانند. یکی از چالش ها کسب درآمد از مکان های دور است. مردم اغلب زمانی که فرزندانشان به سن مدرسه می رسند برای درآمد پایدارتر و دسترسی به آموزش جابجا می شوند. او میگوید: «در ماتاونرو، ما زیاد کار میکنیم، اما نه برای پول.
مفهوم جامعه پایدار ممکن است برای قرن ها وجود داشته است، اما اصطلاح “بیکوه” نسبتا جدید است. یکی از قدیمیترین نمونههای اسپانیا که بیش از 30 سال پیش تأسیس شد ، ماتاونرو است ، یک پاسگاه کوهستانی دورافتاده در استان لئون. این دهکده متروکه که تنها با پای پیاده میتوان به آن رسید، در اواخر دهه 1980 توسط گروهی از هیپیهای آلمانی دوباره سکونت یافت و امروزه حدود 50 ساکن دائمی دارد. طبق گزارش شبکه جهانی روستای زیست محیطی، یک سازمان داوطلب، اسپانیا حدود 90 روستای زیست محیطی دارد که بسیار بیشتر از بسیاری از کشورهای اروپایی است.
اسپانیا نیز چیزی دارد که دیگر کشورهای اروپایی فاقد آن هستند. درکس می گوید: «اسپانیا بسیار جادارتر از مثلاً هلند یا بلژیک است. علاوه بر این، از دهه 1970 مهاجرت زیادی به شهرهای ساحلی و مادرید وجود داشته است. طبق گفته دولت اسپانیا، 70 درصد از زمین این کشور تنها توسط 10 درصد از جمعیت اشغال شده است، پدیده ای که معمولاً به عنوان اسپانیای خالی یا اسپانیای خالی از آن یاد می شود. مهاجرت به حدی شدید است که بسیاری از روستاهای روستایی اکنون به شهرهای ارواح تبدیل شده اند.
علاوه بر تمایل به تغییر سبک زندگی، درکس مشاهده کرد که افرادی که به این مناطق کمجمعیت میروند، توسط قرنطینههای شدید در طول همهگیری ویروس کرونا و یک سری بحرانهای اقتصادی و مسکن تحریک شدهاند. او توضیح میدهد: «آنها از سرمایهداری، از مصرفگرایی دور میشوند و به دنبال نوعی جامعه کوچک آرمانشهری هستند». اما درکس کشف کرد که این ایده آل بیش از چند نقص دارد.
فلیکس فرانکو اسکوبار و گیلام ماتو پرات در خرابه ای که فرانکو اسکوبار در آگوینالیو زندگی می کند کباب می کنند. این ساختمان که قبلاً اصطبل حیوانات بود، هیچ پنجره یا دری ندارد، اما او از خانه خود راضی است.
بارچل، روستایی خارج از شبکه در استان والنسیا، به مدت 40 سال خالی ماند. هفت سال پیش، ساکنان جدید نقل به آنجا مکان کردند. آنها به سبک جمعی سازماندهی کرده اند، وظایف روزانه را به صورت چرخشی مانند تهیه شام، کار در باغ، و گله داری بزها انجام می دهند. کسانی که دارای شغل پولی هستند 30 درصد از حقوق خود را به جامعه اهدا می کنند. این وجوه صرف خرید مواد غذایی می شود که نمی توانند خودشان تولید کنند و همچنین سایر منابع.یورگن پلایندریچ که در ماتاونرو زندگی میکند، بیش از 20 سال پیش در ازای سه هفته کار برای یک ساکن دیگر، خانهاش را به او دادند. او که اصالتاً آلمانی است، می گوید که حس تعلقی دارد که در جنگل های شهری پیدا نمی کند.
شانگری بلاها
یک اتصال تلفنی غیر قابل اعتماد. بارش برف در فصل زمستان. نمی توانید فقط با برداشت محصول از باغ سبزی خود زنده بمانید. قبل از اینکه درکس گزارش خود را آغاز کند، انتظار داشت که چالش های روستا در درجه اول در سختی های یک زندگی منزوی و خودکفا باشد. او میگوید: «البته آنها در این بازی نقش دارند. “اما پس از بازدید از چند مکان، متوجه شدم که بیشتر مشکلات موجود در جوامع به اختلافات داخلی مربوط می شود.”
یک نوشیدنی بد NIMBY و شایعات می تواند روحیه همه را خراب کند. “شما درخت خوبی دارید اما روی جای دیگری سایه می افکند. یا از بوته توت خود بسیار راضی هستید، اما اگر به موقع آن را هرس نکنید، پاهای بچههای همسایه را بخراشد.» «یا فرض کنید رابطه عاشقانه شما به هم میخورد. این می تواند ناگهان در چنین جامعه کوچکی به یک مسئله بزرگ تبدیل شود.”
در پارک طبیعی منطقه آتشفشانی لا گاروتکسا، در منطقه کاتالونیا، دیداک کوستا 70 هکتار (170 جریب)، از جمله چهار سازه متروکه در یک دهکده را خریداری کرد. (این پارک شامل شهرداریها میشود.) او پول خود را صرف بازسازی این خانه کرده است، اما رویای او ایجاد مجموعهای از ساکنان همفکر و آگاه به محیطزیست است.
حتی ماتاونرو ارجمند نیز نتوانست به هارمونی کامل برسد. درکس میگوید: «انتظار داشتم که آن جامعه یک داستان موفقیتآمیز باشد، زیرا قبلاً چندین نسل ادامه داشته است». اما معلوم شد که مشکلات حداقل به اندازه جاهای دیگر شدید بوده است. در یک مورد، شخصی حتی خانه شخص دیگری را آتش زد. به نظر می رسید که ارتباط یک چالش همیشگی است، و حتی ممکن است یک فرد به دلیل درگیری از گروه اخراج شود. یک جامعه نوپا در استان جیرونا کاملاً عاری از درگیری بین فردی بود – زیرا فقط یک ساکن دارد.
درکس در پارک طبیعی منطقه آتشفشانی لا گاروتکسا، منظره ای زیبا از آتشفشان های خاموش پوشیده از درخت در شمال بارسلونا، از دیداک کوستا بازدید کرد. او با پولی که از پدرش به ارث برده بود، 170 جریب زمین در پارک، از جمله چندین ویرانه در دهکده Ca l’Amat خریداری کرده بود تا جامعه ای را تأسیس کند.
دیداک کاستا که اهل بارسلون است، چهار گربه، سه سگ، دو الاغ و 35 بز دارد. اما جدای از حیوانات، او هنوز نتوانسته ساکنین همفکری برای جامعه آرزویی که او Ecovila Amat نامیده است پیدا کند. عکاس Sanne Derks می گوید: “آنچه دیداک در ذهن دارد از نظر سیاسی پیچیده است.”
او یک خانه را به طور کامل بازسازی کرد. او اکنون با سه سگ، چهار گربه، دو الاغ و 35 بز در آنجا زندگی می کند. اما جدا از حیوانات، او هنوز نتوانسته افراد همفکری برای جامعه ای که او Ecovila Amat می نامد پیدا کند.
درکس توضیح می دهد: «آنچه دیداک در ذهن دارد از نظر سیاسی پیچیده است. «برای اینکه با او زندگی کنند، مردم باید عقاید آنارشیستی او را به اشتراک بگذارند. او میگوید: و نامزدهایی که به اندازه کافی اکو آزادیخواه/ صلحطلب/ هیپی هستند، «اغلب پولی برای سرمایهگذاری ندارند». بنابراین او سالهاست که در آنجا تنها زندگی میکند.»
درکس میگوید، مهم نیست که محیط چقدر ایدهآل است، چیزی به نام گروه اجتماعی بدون درگیری وجود ندارد. این “بهایی است که اگر می خواهید جامعه ای با شخصیت های متنوع راه اندازی کنید باید بپردازید.”
کاستا جلوی خانه اش در دهکده C’al Amat به حیواناتش غذا می دهد. او تلاش خود را برای راه اندازی یک جامعه به عنوان یک شکست نمی بیند. درکس می گوید: «حتی اگر هرگز به مقصد نرسید، باز هم به زندگی شما جهت می دهد.
اما گهگاهی خود را در مکان هایی می یافت که کاملا آرمان شهر بود. در Barchel، روستایی خارج از شبکه در غرب والنسیا، Derks بلافاصله احساس کرد که در خانه است. گروهی از ایده آلیست های جوان در حال تبدیل یک خانه مزرعه خالی در آنجا به محل اقامت جدید خود بودند. تا هفت سال پیش، این مکان چهار دهه خالی از سکنه بود.
او میگوید: «یک باغ سبزی عظیم وجود دارد، و آنها با هم سرگرمی زیادی دارند. “آنها انگیزه زیادی برای توسعه روستا بر اساس ارزش های خود دارند.” بارچل سلسله مراتبی ندارد.
ساکنان تقریباً تمام تصمیمات خود را با برگزاری جلسه می گیرند. «چه کسی بزها را می دوشد؟ چه کسی در باغ کار خواهد کرد؟ چه کسی از ناهار مراقبت می کند؟ چه کسی صابون درست می کند؟ این به نوعی شبیه یک سفر کمپینگ دائمی در مدرسه است.» او می گوید.
درکس متوجه شد که او برای زندگی جمعی بریده نشده است. او می گوید: «این شاید بزرگترین چالش این پروژه بود. من از بسیاری از ایده هایی که پایه و اساس چنین روستایی را تشکیل می دهند، مانند پایداری و مینیمالیسم استقبال می کنم. اما جنبه فردگرایانه او بیشتر می کشد.
او میگوید: «شما باید خود را به یک معنا برای هدف جمعی ساختن یک آینده پایدار کنار هم بگذارید. این فوق العاده است که آنها این کار را انجام می دهند، اما من خودم نتوانستم این کار را انجام دهم. برگزاری جلسه برای هر تصمیم کوچک؟ من حوصله آن را ندارم.»
بازآفرینی روستایی
اگرچه ممکن است یک مدینه فاضله در کوهستان های اسپانیا برای همه مناسب نباشد، اما بسیاری از مردم در آنجا شکوفا می شوند. یورگن پلایندریچ که اصالتاً آلمانی است، 30 سال است که در ماتاونرو زندگی میکند و فرزندی را در آنجا بزرگ کرده است. درکس میگوید: «او به من گفت که نمیتواند در میان آسفالت و مصرفگرایی یک شهر راهش را پیدا کند. در آگوینالیو، دهکده ای کوهستانی در منطقه آراگون، او داستان مشابهی را از گویلم ماتو پرات شنید. او مکانی را به قیمت هزار یورو خرید و می خواهد آن را تنها با استفاده از مواد بازیافتی بازسازی کند. او آرامشی درونی پیدا کرده است که در زندگی قبلی خود از دست داده بود.
او همچنین با افرادی ملاقات کرد که در یک روستای زیست محیطی بزرگ شده بودند. او توضیح میدهد: «وقتی بچهها به مدرسه میروند، والدین اغلب به روستایی در آن نزدیکی میروند که دارای امکانات است».
اما وقتی بزرگ میشوند و میخواهند خودشان تشکیل خانواده بدهند، بسیاری از آنها به جامعه بازمیگردند. این به آنها احساس دلگرمی می دهد.” حتی دیداک کاستا، که همچنان در جستجوی ساکنین همفکر خود برای Ecovila Amat است، جامعه خود را یک شکست نمیداند. درکس طرز فکر کاستا را اینگونه بیان می کند: «حتی اگر هرگز به مقصد نرسید، باز هم به زندگی شما جهت می دهد».
منظره ای از صبح زود بر فراز فراگواس. حدود 15 تازه وارد که به امید راه اندازی یک جامعه خودکفا بودند، سازه های متروکه را بازسازی کردند. دولت محلی از آن زمان به این گروه دستور داده است که ساختمان ها را برچیده یا هزینه تخریب آنها را بپردازند. پس از آن، زمین ممکن است برای برداشت چوب مورد استفاده قرار گیرد.
زحمات پیشگامان
او ارزش را در پس دادن دارایی های خود می بیند. او میگوید: «وقتی به عنوان راهنمای تور در آمریکای جنوبی کار میکردم، افرادی را در گروههایم دیدم که باتوم های کوهنوردی، 17 جفت کفش، شلوارهای کانورتیبل داشتند. “همه فکر می کنند که به همه این چیزها نیاز دارند. وقتی یاد می گیرید که چگونه خود را از این ایده دور کنید، به یک معنا آزادتر خواهید بود.»
فلیکس فرانکو اسکوبار، یک درکس پاراگوئه ای که در آگوینالیو ملاقات کرد، این روح را مجسم کرد. او میگوید: «همیشه شوخ طبع و کاملاً راضی است، اگرچه او عملاً هیچ چیزی ندارد. “یک استاد مینیمالیسم.” اسکوبار را معمولاً در حال جرعه جرعه خوردن چای ماته می توان یافت.
او درجایی که قبلا آغل گوسفند بوده است ، از سنگ ساخته شده و بدون در و پنجره است زندگی میکند، در آنجا روی تختی بدون تشک میخوابد.
درکس میگوید: «او در ساختوساز کار میکند، اما اصلاً عجلهای برای بازسازی آن کلبه ندارد». در مورد نداشتن تشک، او معتقد است که برای کمر شما مفید است. درکس میگوید: «من نمیگویم که همه باید بروند و آنطور زندگی کنند. “اما شما می توانید در مورد آنچه واقعاً باید داشته باشید فکر کنید.”
به تعبیری، جامعه کوچک فراگواس در تپههای جنگلی گوادالاخارا، در شمال شرقی مادرید، داراییهای خود را به حداقل میرساند – به گفته دولت محلی، آنها حق ندارند در آنجا زندگی کنند. درکس درختان میوه و بوتههای توت را که در جریان بازدیدش شکوفه داده بودند، به یاد میآورد. او میگوید: «بسیار ایدهآل است، اما احتمال زیادی وجود دارد که مردم را بیرون کنند.
ساکنان آنجا را حق خود می دانند، اما دولت اسپانیا نظر دیگری دارد. شهرک نشینانی که به عنوان «کوخ نشینان» شناخته می شوند – اسپانیا دارای تاریخچه پیچیده ای در سکونت نشینی است که از دوران پس از فرانکو سرچشمه گرفته است – به مدت هفت سال درگیر یک مناقشه حقوقی با مقامات، تا حدی در مورد نقض حقوق مالکیت بودند.
اخیراً یک دادگاه به شش نفر از اعضای جامعه فراگواس دستور داده است که 110000 یورو برای تخریب شهری که بازسازی کردهاند بپردازند یا برای بیش از دو سال زندان به زندان بروند .
آنها اعلام کرده اند که به این تصمیم اعتراض خواهند کرد. آنها نمی توانند این جریمه را پرداخت کنند، زیرا چیزی ندارند. درکس میگوید که اکنون برخی از آنها حکم زندان بالای سرشان آویزان است. “این بهای بالایی برای یک آرمان شهر است.”
درکس معتقد است که این جوامع با درگیری های زیادی دست و پنجه نرم می کنند، دقیقاً به این دلیل که پیشگام هستند. او می گوید: «آنها در حال آزمایش مدل های ضد سرمایه داری هستند، چیزی که در دنیای سرمایه داری کاملاً غیرممکن به نظر می رسد.
تعهد ایدئولوژیک مخرج مشترک مکانهایی است که درکس از آنها دیدن کردهاند – چه ساکنانی که میخواهند ردپای اکولوژیکی خود را کاهش دهند، با داراییهای کمتری زندگی کنند یا با سیستمهای سیاسی و اقتصادی جدید آزمایش کنند. درکس می گوید: «من فکر می کنم مدینه فاضله دقیقاً در اینجاست.
“من شروع به تحسین این واقعیت کردم که آنها جرات کردند چنین انتخاب آگاهانه ای انجام دهند. چون هر چقدر هم که کوچک باشد، دارند کاری می کنند.»
سایت Geonline، سایتی مرجع برای مرتفع نمودن نیاز علاقمندان، پژوهشگران، دانشجویان و دانش آموزان در حوزه جغرافیا است که برای تمامی سنین و سطوح مطالب کاربردی دارد.