0

مدیریت ریسک در پروژه ها

مدیریت ریسک
بازدید 336
مدیریت ریسک

پیشگفتار

مدیریت ریسک ﺷﺎﺧﻪ ﺟﺪﻳﺪي از ﻋﻠﻢ ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ اﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺎ وﺟﻮد ﺟﻮان ﺑﻮدن آن، ﺑﻪﺳﺮﻋﺖ در ﺣﺎل ﮔﺴﺘﺮش و رﺷﺪ ﺑـﻮده و در اﻧﻮاع ﮔﺮاﻳﺶﻫﺎ ﻣﻮرد اﺳﺘﻘﺒﺎل ﻣﺘﺨﺼﺼﻴﻦ و ﻣﺪﻳﺮان ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺘﻪ اﺳﺖ . اﻣﺮوزه مدیریت ریسک و ﮔﺮاﻳﺶﻫﺎي ﻣﺮﺑـﻮط ﺑـﻪ آن در ﮔﺴﺘﺮة وﺳﻴﻌﻲ از اﻣﻮر ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺳﺮﻣﺎﻳﻪﮔﺬاري، ﺗﺠﺎرت، ﺑﻴﻤﻪ، اﻳﻤﻨﻲ، ﺑﻬﺪاﺷﺖ و درﻣﺎن، ﭘﺮوژهﻫﺎي ﺻﻨﻌﺘﻲ و ﻋﻤﺮاﻧﻲ و ﺣﺘـﻲ ﻣﺴﺎﻳﻞ ﺳﻴﺎﺳﻲ و اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ و ﻧﻈﺎﻣﻲ ﺟﺎﻳﮕﺎه ﺧﻮد را ﭘﻴﺪا ﻛﺮده اﺳﺖ .

در اﻳﻦ راﺳـﺘﺎ، مدیریت ریسک ﺟﺎﻳﮕـﺎه وﻳﮋه اي در ﻣﺒﺎﺣﺚ ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﭘﺮوژه داﺷﺘﻪ و رﻳﺸﻪﻫﺎي ﻣﺸﺘﺮﻛﻲ ﺑﺎ اﻳﻦ ﻣﺒﺎﺣﺚ دارد . وﻳﮋﮔﻲﻫﺎﻳﻲ ﭼﻮن ﻣﻨﺤﺼﺮﺑﻪﻓﺮد ﺑﻮدن ﭘﺮوژه و ﻋﺪم ﻗﻄﻌﻴﺖ در ﻓﺮﺿﻴﺎت ، اﻫﺪاف واﻟﺰاﻣﺎت ﭘﺮوژه و در ﻧﺘﻴﺠﻪ ﻋﻮاﻣﻞ ﻣﺤﻴﻄﻲ ﺣﺎﻛﻢ ﺑﺮ ﭘﺮوژه، رﻳﺸﻪ ﻫﺎي ﻋﺪم ﻗﻄﻌﻴﺖ و ﻣﻨـﺸﺎً ﺑﺮوز رﻳﺴﻚ در ﭘﺮوژه ﻫﺎﺳﺖ . ﮔﺴﺘﺮة ﻋﺪمﻗﻄﻌﻴﺖ در ﭘﺮوژه ﻫﺎ ﺑﺴﻴﺎر وﺳﻴﻊ اﺳﺖ و ﻣﻮاردي ﭼﻮن ﻋﺪمﻗﻄﻌﻴـﺖ در ﻣﺒـﺎﻧﻲ و ﺑﺮآوردﻫﺎي اوﻟﻴﻪ ﭘﺮوژه ، ﻋﺪمﻗﻄﻌﻴﺖ در ﻃﺮاﺣﻲ و ﺗﺪارﻛﺎت ﭘﺮوژه و ﻋﺪم ﻗﻄﻌﻴﺖ در اﻫﺪاف ﭘﺮوژه را در ﺑﺮﻣﻲ ﮔﻴﺮد . ﺷﺮاﻳﻂ ﭘﻴﺸﮕﻔﺘﻪ ﭘﺮوژه ﻫﺎ را رﻳﺴﻚ زا ﻣﻲﻛﻨﺪ و مدیریت ریسک را در ﭘﺮوژ ﻫﺎ ﻏﻴﺮ ﻗﺎﺑﻞ اﺟﺘﻨﺎب ﻣﻲ ﻧﻤﺎﻳﺪ .

ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ اﻫﻤﻴﺖ و ﺟﺎﻳﮕﺎه وﻳﮋه مدیریت ریسک در ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﭘﺮوﮋه، ﻧﺒﻮد ﻣﻨﺎﺑﻊ ﻓﺎرﺳﻲ ﭘﻴﺮاﻣﻮن اﻳﻦ ﻣﻮﺿﻮع و وﻇﻴﻔﻪ و ﻣﺴﺌﻮﻟﻴﺖ ﻣﻌﺎوﻧﺖ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪرﻳﺰي و ﻧﻈﺎرت راﻫﺒﺮدي رﻳﺎﺳﺖ ﺟﻤﻬﻮري، در اﻳﺠﺎد ﺑﺴﺘﺮ ﻫﺎي ﻣﻨﺎﺳﺐ ﺑﺮاي اﺟﺮاي ﺻﺤﻴﺢ و اﺻﻮﻟﻲ ﭘﺮوژهﻫﺎي ﻛﺸﻮر، ﺗﺪوﻳﻦ ﻛﺘﺎب » مدیریت ریسک در ﭘﺮوژهﻫﺎ « در دﺳﺘﻮر ﻛﺎر اﻳﻦ ﻣﻌﺎوﻧﺖ ﻗﺮارﮔﺮﻓﺖ و ﻃﻲ ﻗﺮاردادي ﺑﺎ ﻣﻌﺎوﻧﺖ ﭘﮋ وﻫﺸﻲ داﻧﺸﮕﺎه ﺷﻬﻴﺪ ﺑﻬﺸﺘﻲ ﻣﻮﺿﻮع ﺑﻪ اﻳﻦ داﻧﺸﮕﺎه واﮔﺬار ﮔﺮدﻳﺪ .

ﻛﺘﺎب ﺣﺎﺿﺮ ﺣﺎﺻﻞ ﺗﻼش ﮔﺮوه ﻣﻮﻟﻔﻴﻦ ﻛﺘﺎب ﻣﺘﺸﻜﻞ از آﻗﺎﻳﺎن دﻛﺘﺮ اﺣﺪ ﻧﻈﺮي ، ﻋﻀﻮ ﻫﻴﺌﺖ ﻋﻠﻤﻲ داﻧﺸﮕﺎه ﺷﻬﻴﺪ ﺑﻬﺸﺘﻲ، ﻣﻬﻨﺪس اﺣﺴﺎن ﻓﺮﺻﺖ ﻛﺎر و ﻣﻬﻨﺪس ﺑﻬﺮاد ﻛﻴﺎﻓﺮ و ﻣﻬﻨﺪﺳﺎن ﻣﺸﺎور آوﻧﺪ ﻃﺮح ( ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﻃﺮح ) و دﻓﺘﺮ اﻣﻮر ﻓﻨﻲ، ﺗﺪوﻳﻦ ﻣﻌﻴﺎرﻫﺎ و ﻛﺎﻫﺶ ﺧﻄﺮﭘﺬﻳﺮي ﻧﺎﺷﻲ از زﻟﺰﻟﻪ ( دﻓﺘﺮ ﻣﺴﺌﻮل ) اﺳﺖ، ﻛﻪ از زﺣﻤﺎت آﻧﺎن ﻗﺪرداﻧﻲ و ﺗﺸﻜﺮ ﻣﻲﺷﻮد .

ﻛﺘﺎب در ده ﻓﺼﻞ ﻧﮕﺎﺷﺘﻪ ﺷﺪه اﺳﺖ و ﺷﺎﻣﻞ ﺗﺸﺮﻳﺢ ﻣﻔﺎﻫﻴﻢ و ﻣﺒﺎﻧﻲ مدیریت ریسک، ﺗﺒﻴﻴﻦ ﻓﺮاﻳﻨﺪ مدیریت ریسک ﺷﺎﻣﻞ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ رﻳﺰي مدیریت ریسک، روش ﻫﺎي شناﺳﺎﻳﻲ رﻳﺴﻚ، ارزﻳﺎﺑﻲ ﻫﺎي ﻛﻴﻔﻲ و ﻛﻤﻲ رﻳﺴﻚ، ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ رﻳﺰي ﭘﺎﺳﺨﮕﻮﻳﻲ ﺑﻪ رﻳﺴﻚ و ﻧﺤﻮة ﭘﺎﻳﺶ، ﻛﻨﺘﺮل و ﺑﺎزﻧﮕﺮي مدیریت ریسک ﻣﻲﮔﺮدد . ﺿﻤﻨﺎً در ﻓﺼﻮل ﻫﺸﺖ و ﻧﻪ ﻛﺘﺎب، ﺟﺎﻳﮕﺎه مدیریت ریسک در ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﭘﺮوژه و ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﻗﺮاردادﻫﺎ ﺗﺸﺮﻳﺢ ﮔﺮدﻳﺪه اﺳﺖ . در ﭘﺎﻳﺎن ﻛﺘﺎب ﻧﻴﺰ ﭼﻨﺪﻳﻦ ﻧﻤﻮﻧﻪ از ﻣﻄﺎﻟﻌﺎت رﻳﺴﻚ در ﭘﺮوژه ﻫﺎ اراﻳﻪ ﺷﺪه اﺳﺖ . اﻣﻴﺪ ﻛﻪ ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ ﺣﺎﺿﺮ ﻣﻔﻴﺪ و ﻣﻮﺛﺮ واﻗﻊ ﮔﺮدد.

ﻣﺒﺎﻧﻲ مدیریت ریسک

مدیریت ریسک ﺷﺎﺧﻪ ﺟﺪﻳﺪي از ﻋﻠﻢ ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ اﺳﺖ ﻛﻪ در در ﮔﺴﺘﺮة ﻣﺘﻨﻮﻋﻲ از اﻧﻮاع ﮔﺮاﻳﺶ ﻫﺎ از ﺟﻤﻠﻪ اﻣﻮر ﻣـﺎﻟﻲ و ﺳﺮﻣﺎﻳﻪﮔﺬاري، ﺗﺠﺎرت، ﺑﻴﻤﻪ، اﻳﻤﻨﻲ، ﺑﻬﺪاﺷﺖ و درﻣﺎن، ﭘﺮوژهﻫـﺎي ﺻـﻨﻌﺘﻲ و ﻋﻤﺮاﻧـﻲ و ﺣﺘـﻲ ﻣـﺴﺎﻳﻞ ﺳﻴﺎﺳـﻲ و اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ و ﻧﻈﺎﻣﻲ ﺟﺎﻳﮕﺎه ﺧﻮد را ﭘﻴﺪا ﻛﺮده اﺳﺖ . در ﻛﺘﺎب ﺣﺎﺿﺮ ﺻﺮﻓﺎً ﭼﺎرﭼﻮب مدیریت ریسک در ” ﭘﺮوژهﻫﺎ ” اراﻳﻪ ﺷﺪه و از ﻃﺮح ﻣﺒﺎﺣﺚ ﻏﻴﺮ ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ ﻣﻮﺿﻮع ﭘﺮوژهﻫﺎ ﺣﺘﻲاﻻﻣﻜﺎن ﺧﻮدداري ﮔﺮدﻳﺪه اﺳﺖ .

از آﻧﺠﺎ ﻛﻪ در اﻳﻦ ﻛﺘﺎب رﻳﺴﻚ از دو دﻳﺪﮔﺎه ﻣﻨﻔﻲ و ﻣﺜﺒﺖ ( ﻓﺮﺻﺖ و ﺗﻬﺪﻳﺪ ) ﻣﻮرد ﺑﺤﺚ ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺘﻪ اﺳﺖ، از اﻳـﻦ رو، از ﺑﻜﺎرﮔﻴﺮي واژه ﺧﻄﺮ ﻳﺎ ﺧﻄﺮ ﭘﺬﻳﺮي ﺑﻌﻨﻮان ﻣﻌﺎدل رﻳﺴﻚ اﺟﺘﻨﺎب ﺷﺪه اﺳﺖ . ﻓﺼﻞ ﺣﺎﺿـﺮ ﺑـﻪ ﻣﺒـﺎﻧﻲ و اﺻـﻮل مدیریت ریسک در ﭘﺮوژهﻫﺎ ﻣﻲﭘﺮدازد و ﺷﺎﻣﻞ ﻣﻔﺎﻫﻴﻢ ﻋﺪمﻗﻄﻌﻴﺖ ﺑﻪﺻﻮرت ﻋﺎم و ﺑﻪﺻﻮرت ﺧﺎص در ﭘﺮوژهﻫﺎ، رﻳﺴﻚ و ﺗﻌﺎرﻳﻒ ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ آن در ﮔﺬر زﻣﺎن، مدیریت ریسک و ﺗﺎرﻳﺨﭽﻪ آن و اﻧﻮاع روشﻫﺎي ﻣـﺪﻳﺮﻳﺖ رﻳـﺴﻚ ﺑـﺎ ﺗﻜﻴـﻪ ﺑـﺮ ادﺑﻴﺎت ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﭘﺮوژه، ﻣﻲﮔﺮدد .

ﻣﻔﻬﻮم ﻋﺪمﻗﻄﻌﻴﺖ و رﻳﺴﻚ

در اﻛﺜﺮ ﻣﻮارد و در ﻣﺮاودات ﻣﺼﻄﻠﺢ، دو واژة ﻋﺪمﻗﻄﻌﻴﺖ و رﻳﺴﻚ ﺑﻪﺻﻮرت ﻣﻌﺎدل و ﻫﻢﻣﻌﻨﻲ ﺑﻪﻛﺎر ﻣـﻲروﻧـﺪ . وﻟـﻲ ﻋﺪمﻗﻄﻌﻴﺖ ﺑﺎ وﺟﻮد راﺑﻄﻪ ﺗﻨﮕﺎﺗﻨﮕﻲ ﻛﻪ ﺑﺎ رﻳﺴﻚ دارد، ﻣﻌﺎدل رﻳﺴﻚ ﻧﻴﺴﺖ و در ادﺑﻴﺎت مدیریت ریسک ﻧﻴﺰ اﻳﻦ دو اﺻﻄﻼح ﺑﻪﺻﻮرت ﻛﺎﻣﻼً ﻣﺠﺰا ﺑﻪﻛﺎر ﺑﺮده ﻣﻲﺷﻮﻧﺪ . رﻳﺎﺿﻲداﻧﺎن و ﻣﺘﺨﺼﺼﺎن ﻋﻠﻢ آﻣﺎر ﺗﻌﺎﺑﻴﺮ ﻛﺎﻣﻼً ﻣﺘﻔﺎوﺗﻲ از اﻳـﻦ دو واژه ﺑﻴﺎن ﻣﻲدارﻧﺪ .

ﻳﻚ ﻓﻴﻠﺴﻮف ﻣﺸﻬﻮر ﻳﻮﻧﺎﻧﻲ 1 ﻣﻲﮔﻮﻳﺪ : ” ﺗﻨﻬﺎ ﻣﻮﺿﻮع ﻗﻄﻌﻲ اﻳﻦ اﺳﺖ ﻛﻪ ﻫـﻴﭻ ﻗﻄﻌﻴﺘـﻲ وﺟـﻮد ﻧـﺪارد ” ، و اﺳـﻜﺎر واﻳﻠﺪ 2 ﻧﻴﺰ ﻣﻲﮔﻮﻳﺪ : ” ﺗﻨﻬﺎ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﻣﻄﻤﺌﻦ اﺳﺖ و آﻳﻨﺪه در ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﺣﺎﻟﺖ ﺗﻨﻬﺎ ﻣﺤﺘﻤﻞ اﺳﺖ ” .

اﻣﺮوزه داﻣﻨﻪ ﻋﺪمﻗﻄﻌﻴﺖﻫﺎﻳﻲ ﻛﻪ ﺳﺎزﻣﺎنﻫﺎ در ﻓﻀﺎي ﺗﺠﺎري و ﻛﺎري ﺧﻮد ﺑﺎ آن ﻣﻮاﺟﻪ ﻣـﻲﺷـﻮﻧﺪ، ﺑـﺴﻴﺎر وﺳـﻴﻊ اﺳﺖ . اﻳﻦ ﻋﺪمﻗﻄﻌﻴﺖﻫﺎ از ﻣﻨﺸﺄﻫﺎي ﻣﺘﻌﺪد داﺧﻠﻲ ﻳﺎ ﺧﺎرﺟﻲ ﻧﺎﺷﻲ ﻣﻲﺷﻮﻧﺪ و ﻣﺤﺪودة ﮔﺴﺘﺮدهاي از ﻣـﺴﺎﻳﻞ ﻓﻨـﻲ، ﻣﺪﻳﺮﻳﺘﻲ، اﺟﺮاﻳﻲ و ﺗﺠﺎري را درﺑﺮﻣﻲﮔﻴﺮﻧﺪ .

ﺑﺮﺧﻲ از ﻋﺪمﻗﻄﻌﻴﺖﻫﺎ ﺑﻪ ﻧﻮع ﻛﺎر و ﻓﻌﺎﻟﻴﺘﻲ ﻛﻪ ﺻﻮرت ﻣﻲﮔﻴﺮد، ﻧﻈﻴﺮ وﻗﻮع ﺗﻐﻴﻴﺮات در ﺧﻮاﺳﺘﻪﻫﺎ ﻳﺎ اﻫﺪاف ﻛـﺎر، ﺗﻐﻴﻴﺮ در ﻓﺮﺿﻴﺎت، اﺳﺘﻔﺎده از ﻓﻨﺎوريﻫﺎي ﺟﺪﻳﺪ ﻳﺎ روشﻫﺎي اﺑﺪاﻋﻲ و ﻣﻮاردي ﻣﺎﻧﻨﺪ آﻧﻬـﺎ ﻣﺮﺑـﻮط ﻣـﻲﺷـﻮﻧﺪ . ﺑﺮﺧـﻲ دﻳﮕﺮ از ﻋﺪمﻗﻄﻌﻴﺖﻫﺎ از اﻓﺮاد درﮔﻴﺮ در ﻛﺎر ﺷﺎﻣﻞ ﺳﻄﻮح ﻣﻬﺎرﺗﻲ ﻳﺎ ﻧﺮخﻫﺎي ﻣﺘﻐﻴﺮ ﺑﺎزده ﻧﻴﺮوي ﻛﺎر ﻧﺎﺷﻲ ﻣﻲﺷـﻮﻧﺪ .

ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ دﻳﮕﺮي از ﻋﺪمﻗﻄﻌﻴﺖﻫﺎ، ﺷﺎﻣﻞ ﻋﻮاﻣﻞ ﺑﻴﺮوﻧﻲ ﺧﺎرج از ﻣﺤﺪودة ﻗﺎﺑﻞ ﻛﻨﺘﺮل ﻧﻈﻴﺮ ﻣﺤﻴﻄﻲ ﻛﻪ ﻓﻌﺎﻟﻴـﺖ اﺟـﺮا ﻣﻲﺷﻮد، وﺿﻌﻴﺖ ﺑﺎزار ﻛﺎر، رﻗﺎﺑﺖ، ﺗﻐﻴﻴﺮ ﻧﺮخ ﺑﺮاﺑﺮي ارز، ﻧﺮخ ﺗﻮرم و ﻳﺎ ﺣﺘﻲ ﺷﺮاﻳﻂ ﺟﻮي ﻫﺴﺘﻨﺪ .

ﺑﺎ وﺟﻮد اﻳﻦ داﻣﻨﻪ وﺳﻴﻊ از ﻋﺪمﻗﻄﻌﻴﺖﻫﺎي ﺑﺎﻟﻘﻮه، ﻫﻨﻮز ﻣﻤﻜـﻦ اﺳـﺖ اﻳـﻦ ﺳـﻮال ﭘـﻴﺶ آﻳـﺪ ﻛـﻪ ﭼـﺮا اﺻـﻮﻻً ﺳﺎزﻣﺎنﻫﺎ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﻪ ﺑﺮرﺳﻲ ﻋﺪمﻗﻄﻌﻴﺖ روي آورﻧﺪ . دﻟﻴﻞ اﻳﻦ اﻣﺮ آن اﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﻴﻦ ﻋﺪمﻗﻄﻌﻴـﺖ و ﺳـﻮد ( زﻳـﺎن ) راﺑﻄـﻪ ﻣﺴﺘﻘﻴﻤﻲ وﺟﻮد دارد . ﺳﺎزﻣﺎنﻫﺎﻳﻲ ﻛﻪ ﻓﻌﺎﻟﻴﺖﻫﺎي ﺧﻮد را ﺑﺎ ﻫﺪف ﻛﺴﺐ ﺳﻮد اﻧﺠﺎم ﻣﻲدﻫﻨﺪ، ﺑﻪ اﻳﻦ ﻣﻮﺿﻮع آﮔـﺎﻫﻲ دارﻧﺪ ﻛﻪ ﺑﺎﻳﺪ ﻋﺪمﻗﻄﻌﻴﺖﻫﺎي اﺟﺘﻨﺎبﻧﺎﭘﺬﻳﺮي را ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﻛﻨﻨﺪ ﺗﺎ ﺑﺘﻮاﻧﻨﺪ ﺑﻪ ﺳﻮد دﺳﺖ ﻳﺎﻳﻨﺪ . ﺳﻮد ﺑﻴﺸﺘﺮ در اﻧﺘﻈـﺎر ﻛﺴﺎﻧﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ رﻳﺴﻚﻫﺎي ﺑﺰرﮔﺘﺮي را ﻣﻲﭘﺬﻳﺮﻧﺪ، ﺑﻪ ﺷﺮﻃﻲ ﻛﻪ ﺗﻮاﻧﺎﻳﻲ ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﻣﺆﺛﺮ اﻳﻦ رﻳﺴﻚﻫﺎ را داﺷﺘﻪﺑﺎﺷﻨﺪ .

ﺗﻔﺎوت ﻧﻈﺮي ﺑﻴﻦ رﻳﺴﻚ و ﻋﺪمﻗﻄﻌﻴﺖ را ﻣﻲﺗﻮان ﺑﺎ ﺗﺠﺰﻳﻪ و ﺗﺤﻠﻴﻞ ﻣﻌﺎﻧﻲ اﻳﻦ دو واژه ﺑﻬﺘﺮ ﺗﻮﺿـﻴﺢ داد . رﻳـﺴﻚ ﻳﺎ اﺻﻄﻼح آﻟﻴﺘﻮرﻳﻚ از ﻛﻠﻤﻪ ﻻﺗﻴﻦ آﻟﻴﺎ ﺑﻪﻣﻌﻨﻲ ” ﺗﺎس ” ﻣﺸﺘﻖ ﺷـﺪه اﺳـﺖ، ﺑـﻪ اﻳـﻦ ﻣﻌﻨـﻲ ﻛـﻪ رﻳـﺴﻚ روﻳـﺪادي ﺗﺼﺎدﻓﻲ اﺳﺖ از ﻣﻴﺎن ﻣﺠﻤﻮﻋﻪاي از روﻳﺪادﻫﺎي ﻣﻤﻜﻦ ﻛﻪ ﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﺷﺪه ﻫﺴﺘﻨﺪ و اﺣﺘﻤﺎل اﺗﻔـﺎق اﻓﺘـﺎدن ﻫـﺮ ﻳـﻚ از روﻳﺪادﻫﺎ، ﻗﺎﺑﻞ اﻧﺪازهﮔﻴﺮي ﻳﺎ ﺗﺨﻤﻴﻦ اﺳﺖ اﻣﺎ، ﭘﻴﺶﺑﻴﻨﻲ دﻗﻴﻖ وﻗﻮع ﻫﺮ ﻛﺪام از روﻳـﺪادﻫـﺎ از ﭘـﻴﺶ ﻣﻌﻠـﻮم ﻧﻴـﺴﺖ .

ازاﻳﻦ رو، رﻳﺴﻚ ﻋﺒﺎرت از ﺑﺮوز روﻳﺪادي ﻧﺎﺷﻨﺎﺧﺘﻪ اﺳﺖ ﻛﻪ در ﻣﺠﻤﻮﻋﺔ ﺷﻨﺎﺧﺘﻪﺷﺪه از روﻳـﺪادﻫـﺎي ﻣﻤﻜـﻦ ﺣﺎﺻـﻞ ﻣﻲﺷﻮد . ﻋﺪمﻗﻄﻌﻴﺖ ﺑﺎ اﺻـﻄﻼح اﭘﻴـﺴﺘﻤﻴﻚ از ﻛﻠﻤـﻪ ﻳﻮﻧـﺎﻧﻲ ” اﭘﻴـﺴﺘﻢ ” ﺑـﻪﻣﻌﻨـﻲ ” داﻧـﺶ ” ﻣـﺸﺘﻖ ﺷـﺪه اﺳـﺖ .

ﻋﺪمﻗﻄﻌﻴﺖ، از ﻓﻘﺪان داﻧﺶ در ﻣﻮرد روﻳﺪادﻫﺎي ﻣﻤﻜﻦ، ﺷﺎﻣﻞ ﻃﺒﻴﻌﺖ روﻳﺪاد و ﻧﻴﺰ اﺣﺘﻤﺎل وﻗﻮع ﻫـﺮ ﻳـﻚ از آنﻫـﺎ ﻧﺎﺷﻲ ﻣﻲﺷﻮد . از اﻳﻦ رو، ﻋﺪمﻗﻄﻌﻴﺖ روﻳﺪادي ﻧﺎﺷﻨﺎﺧﺘﻪ اﺳﺖ ﻛﻪ از ﻣﻴﺎن ﻣﺠﻤﻮﻋﺔ ﻧﺎﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ازروﻳﺪادﻫﺎ رخ ﻣﻲدﻫﺪ .

رﻳﺴﻚ را ﻣﻲﺗﻮان روﻳﺪادي اﺗﻔﺎﻗﻲ و واﺑﺴﺘﻪ ﺑﻪ ﺑﺨﺖ و اﻗﺒﺎل ﺑﻴﺎن ﻛﺮد، در ﺣﺎﻟﻲﻛﻪ ﻋﺪمﻗﻄﻌﻴﺖ ﻛـﺎﻣﻼً ﺑـﺎ داﻧـﺶ و ﺷﻨﺎﺧﺖ ﻣﺮﺑﻮط اﺳﺖ . ارﺗﺒﺎط ﺑﻴﻦ رﻳﺴﻚ و ﻋﺪمﻗﻄﻌﻴﺖ و ﺗﻤﺎﻳﺰ ﺑﻴﻦ اﺻـﻄﻼحﻫـﺎي ” آﻟﻴﺘﻮرﻳـﻚ ” و ” اﭘﻴﻴـﺴﺘﻤﻴﻚ ” را ﻣﻲﺗﻮان در دو ﺟﻤﻠﻪ زﻳﺮ ﺧﻼﺻﻪ ﻧﻤﻮد :

• رﻳﺴﻚ، ﻋﺪمﻗﻄﻌﻴﺘﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ اﻣﻜﺎن اﻧﺪازهﮔﻴﺮي آن وﺟﻮد دارد .

• ﻋﺪمﻗﻄﻌﻴﺖ ، ﻣﻘﻮﻟﻪاي ﻏﻴﺮ ﻗﺎﺑﻞ اﻧﺪازه ﮔﻴﺮي اﺳﺖ .

راه دﻳﮕﺮ ﺑﺮاي ﺗﻤﺎﻳﺰ ﺑﻴﻦ واژهﻫﺎي رﻳﺴﻚ و ﻋﺪمﻗﻄﻌﻴﺖ، اﺳﺘﻔﺎده از ارﺗﺒﺎط ﺑﻴﻦ ﻗﻠﻤﺮوﻫﺎي ” داﻧﺶ ” و ” آﮔـﺎﻫﻲ ” اﺳﺖ . در رﺑﻊ ﺑﺎﻻ و ﺳﻤﺖ راﺳﺖ، ﻣﺤـﺪودة ﻗﻄﻌﻴﺖ ﻗـﺮار دارد ﻛـﻪ ﺿﻤﻦ وﺟﻮد داﻧﺶ ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ ﻣﻮﺿﻮع ﻣﻮرد ﻧﻈﺮ، آﮔﺎﻫﻲ ﻻزم از آن داﻧﺶ وﺟـﻮد دارد و ﻣﺤـﺪودة داﻧـﺶ ﻛـﺎﻣﻼً درك ﺷﺪه اﺳﺖ . در زﻳﺮ آن، ﻧﺎﺣﻴﻪ ﻏﻔﻠﺖ ﻗﺮار دارد ﻛﻪ ﻫﻴﭻ آﮔﺎﻫﻲ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ داﻧﺶ ﻣﻮﺟﻮد در اﺧﺘﻴﺎر ﻣﺎ ﻧﻴﺴﺖ . رﺑـﻊ ﺑـﺎﻻ و ﺳﻤﺖ ﭼﭗ ﺑﻪ ﻧﺎﺣﻴﻪ اﺣﺘﻴﺎط اﺧﺘﺼﺎص دارد ﻛﻪ از آﮔﺎﻫﻲ ﻣﺎ در ﻣﻮرد ﻓﻘﺪان داﻧﺶ در ﻣﻮﺿﻮع ﻣﻮرد ﻧﻈﺮ ﻧﺸﺄت ﮔﺮﻓﺘﻪ اﺳﺖ . ﻧﺎداﻧﻲ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻧﺪاﻧﺴﺘﻪﻫﺎ ( ﺟﻬﻞ ) ﻧﻴﺰ در ﺳﻤﺖ ﭼﭗ و ﭘﺎﻳﻴﻦ ﻗﺮار دارد ﻛﻪ در آن، ﺷﺮاﻳﻂ ﭘﻴﺶ رو ﻛﺎﻣﻼً ﻣﺒﻬﻢ اﺳﺖ .

ﻗﻄﻌﻴﺖ ﺑﺎﻳﺪ ﻣﻮرد ﺑﻬﺮهﺑﺮداري ﻗﺮار ﮔﻴﺮد . ﺑﺮاي اﺗﺨﺎذ ﺗﺼﻤﻴﻢﻫﺎي ﻣﺤﻜﻢ و اﺳﺎﺳـﻲ ﺑﺎﻳـﺪ از ﺣﻘـﺎﻳﻖ ﺷـﻨﺎﺧﺘﻪ ﺷـﺪه اﺳﺘﻔﺎده ﻛﺎﻣﻞ ﺑﻪ ﻋﻤﻞ آﻳﺪ . ﻧﺎﺣﻴﻪ اﺣﺘﻴﺎط ﺑﺎﻳﺪ ﻣﻮرد ﺑﺮرﺳﻲ ﻗﺮار ﮔﻴﺮد ﺗﺎ ﺟﻨﺒﻪﻫﺎﻳﻲ ﻛﻪ در آن ﻧﻘﺺ ﻳـﺎ ﺿـﻌﻒ داﻧـﺶ وﺟﻮد دارد ﻛﺎﻣﻼً درك و رﻓﻊ ﺷﻮد . در ﻧﺎﺣﻴﻪ ﻏﻔﻠﺖ، ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از ﻓﺮاﻳﻨﺪي ﺗﺴﻬﻴﻞﻛﻨﻨـﺪه، داﻧـﺶ ﻣﻮﺟـﻮد آﺷـﻜﺎر ﺷﻮد و اﺳﺘﻔﺎده ﻣﺆﺛﺮ از آن ﻣﻤﻜﻦ ﮔﺮدد و ﺑﻪ اﻳﻦ ﺗﺮﺗﻴﺐ، از ﺑﻪ ﻫﺪر رﻓﺘﻦ ﻓﺮﺻـﺖﻫـﺎ ﺟﻠـﻮﮔﻴﺮي ﺷـﻮد . ﺟﻬـﻞ را ﺗﻨﻬـﺎ ﻣﻲﺗﻮان ﺑﻪواﺳﻄﻪ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﺑﺮﻃﺮف ﻛﺮد ( آﻣﻮزش، ﻣﺸﻮرت و ﻳﺎ ﺗﺠﺮﺑﻪ و آزﻣﺎﻳﺶ در ﺣﻴﻦ ﻛﺎر ) ﺗﺎ ﺑﻪ اﻳﻦ ﺗﺮﺗﻴﺐ، ﺑﺎ اﻓﺰاﻳﺶ داﻧﺶ و ﻣﻬﻢﺗﺮ از آن ارﺗﻘﺎي آﮔﺎﻫﻲ از اﻳﻦ داﻧﺶ، ﺧﻄﺮ اﻳﻦ ﻧﺎﺣﻴﻪ ﻛﺎﻫﺶ ﻳﺎﺑﺪ .

روﺷﻦ اﺳﺖ ﻛﻪ ﻫﺮ ﻧﻮع ﻓﺮاﻳﻨﺪ ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ رﻳﺴﻚ ﺑﺎﻳﺪ ﺳﻪ ﻧﻮع ﭘﺎﺳﺦ آﺧﺮ را ﻣﻮرد ﺗﻮﺟﻪ ﻗﺮار دﻫﺪ، ﺑـﺪﻳﻦ ﺗﺮﺗﻴـﺐ ﻛـﻪ ﻧﻮاﺣﻲ داﻧﺶ و آﮔﺎﻫﻲ را ﻛﺸﻒ و آﺷﻜﺎر ﻛﺮده و در ﻣﻮرد ﻧﺎﺣﻴﻪ ﺟﻬﻞ، روشﻫﺎﻳﻲ ﺑـﺮاي ﺣـﺼﻮل ﺗﺠﺮﺑـﺔ ﻣﻔﻴـﺪ ﻓـﺮاﻫﻢ ﻧﻤﺎﻳﺪ .

ﻋﺪمﻗﻄﻌﻴﺖ در ﭘﺮوژهﻫﺎ

ﮔﺴﺘﺮة ﻋﺪمﻗﻄﻌﻴﺖ در ﭘﺮوژه ﻫﺎ ﻗﺎﺑﻞ ﻣﻼﺣﻈﻪ اﺳﺖ و ﺑﺴﻴﺎري از ﻓﻌﺎﻟﻴﺖﻫﺎي ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﭘـﺮوژه از ﻫﻤـﺎن ﻣﺮاﺣـﻞ اوﻟﻴـﻪ دورة ﻋﻤﺮ ﭘﺮوژه، ﺑﻪ ﺗﺒﻴﻴﻦ و ﺗﺼﻤﻴﻢﮔﻴﺮي در ﻣﻮرد ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ اﻗﺪاﻣﺎت ﻣﻤﻜﻦ در ﺑﺮاﺑﺮ ﻋﺪمﻗﻄﻌﻴﺖﻫﺎي ﭘﺮوژه ﻣﻲﭘﺮدازد .

ﺑﺨﺸﻲ از ﻣﻮارد ﻋﺪمﻗﻄﻌﻴﺖ در ﭘﺮوژهﻫﺎ، ﺑﻪ اﻣﻜﺎن ﺗﻐﻴﻴﺮ در ﻣﻌﻴﺎرﻫﺎي ﻋﻤﻠﻜﺮد ﭘﺮوژه ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻫﺰﻳﻨﻪ، زﻣﺎن ﻳﺎ ﻛﻴﻔﻴـﺖ ﺑـﺮ ﻣﻲﮔﺮدد . ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ ﻣﻲﺗﻮان، ﻋﺪمﻗﻄﻌﻴﺖ را ﺑﻪ ﻣﺴﺎﻳﻠﻲ ﻣﺎﻧﻨﺪ اﺑﻬﺎم در ﺷﻨﺎﺧﺖ رﻓﺘﺎر ﻋﻮاﻣﻞ و ﻧﻬﺎدﻫﺎي ﺣﺎﺿﺮ در ﭘﺮوژه، ﻧﺒﻮد اﻃﻼﻋﺎت، ﻧﺒﻮد ﺳﺎﺧﺘﺎر ﻣﺸﺨﺺ ﺑﺮاي در ﻧﻈﺮ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﻣﺴﺎﻳﻞ ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ ﭘﺮوژه، ﻓﺮﺿـﻴﻪﻫـﺎي ﻣﻨﻈـﻮر ﺷـﺪه، ﻣﻨـﺎﺑﻊ ﺷﻨﺎﺧﺘﻪﺷﺪه و ﻧﺎﺷﻨﺎﺧﺘﻪ اﻧﺤﺮاف در ﭘﺮوژه و ﺑﺴﻴﺎري ﻣﻮارد دﻳﮕﺮ ارﺗﺒﺎط داد . اﻳﻦ ﻣﻮارد را ﻣﻲﺗﻮان در ﭼﻬﺎر ﻧﺎﺣﻴﻪ زﻳـﺮ ﻃﺒﻘﻪﺑﻨﺪي ﻛﺮد :

.1 ﻋﺪمﻗﻄﻌﻴﺖ درﻣﺒﺎﻧﻲ و ﺑﺮآوردﻫﺎي ﭘﺮوژه .

.2 ﻋﺪمﻗﻄﻌﻴﺖ در ﻃﺮاﺣﻲ و ﺗﺪارﻛﺎت ﭘﺮوژه .

.3 ﻋﺪمﻗﻄﻌﻴﺖ در اﻫﺪاف ﭘﺮوژه و اوﻟﻮﻳﺖﻫﺎي آﻧﻬﺎ .

.4 ﻋﺪمﻗﻄﻌﻴﺖ در رواﺑﻂ ﺑﻴﻦ ﻧﻬﺎدﻫﺎي ﺣﺎﺿﺮ در ﭘﺮوژه .

اﻳﻦ ﭼﻬﺎر ﻣﻮرد در اداﻣﻪ ﺗﺸﺮﻳﺢ ﺷﺪه اﻧﺪ :

ﻋﺪمﻗﻄﻌﻴﺖ در ﻣﺒﺎﻧﻲ و ﺑﺮآوردﻫﺎي ﭘﺮوژه

ﻛﻴﻔﻴﺖ و دﻗﺖ ﺑﺮآوردﻫﺎ ﺑﻪ ﻣﻮاردي ﭼﻮن ﺗﺠﺮﺑﻪ و ﻣﻬﺎرت ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ آنﻫﺎ را ﺗﻬﻴﻪ ﻛﺮده اﻧﺪ، ﭼﮕﻮﻧﮕﻲ و زﻣﺎن اﻧﺠﺎم اﻳﻦ ﺑﺮآوردﻫﺎ و ﻣﻨﺎﺑﻊ و ﻓﺮﺿﻴﺎﺗﻲ ﻛﻪ اﻳﻦ ﺑﺮآوردﻫﺎ ﺑﺮ آن اﺳﺘﻮارﻧﺪ واﺑﺴﺘﻪ اﺳﺖ . ﺑﺮآوردﻫﺎﻳﻲ ﻣﺎﻧﻨﺪ زﻣﺎن، ﻫﺰﻳﻨـﻪ و ﻛﻴﻔﻴـﺖ ﺣﻮزة ﻣﺸﻬﻮدي از ﻋﺪمﻗﻄﻌﻴﺖ در ﭘﺮوژهﻫﺎ ﻫﺴﺘﻨﺪ . ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻣﺜﺎل، ﻣﻤﻜﻦ اﺳﺖ در ﻣﻮرد زﻣﺎن و ﻣﻨﺎﺑﻊ ﻻزم ﺑﺮاي اﺗﻤﺎم ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ ﺧﺎﺻﻲ اﻃﻤﻴﻨﺎن وﺟﻮد ﻧﺪاﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ . دﻻﻳﻞ اﻳﻦ ﻧﻮع ﻋﺪمﻗﻄﻌﻴﺖ ﻣﻲﺗﻮاﻧﺪ ﺷﺎﻣﻞ ﻋﻮاﻣﻞ ﻣﺘﻌﺪدي از ﺟﻤﻠﻪ ﻣﻮارد زﻳﺮ ﺑﺎﺷﺪ :

• ﻧﺒﻮد ﻣﺸﺨﺼﺎت ﺻﺮﻳﺢ از آنﭼﻪ ﻣﻮرد ﻧﻴﺎز اﺳﺖ .

• ﻧﺒﻮد ﺗﺠﺮﺑﻪ در ﺧﺼﻮص ﺑﺮﺧﻲ از ﻓﻌﺎﻟﻴﺖﻫﺎ .

• ﭘﻴﭽﻴﺪﮔﻲ از دﻳﺪ ﺗﻌﺪاد ﻋﻮاﻣﻞ ﻣﺆﺛﺮ و ﺗﻌﺪاد واﺑﺴﺘﮕﻲﻫﺎي ﺑﻴﻦ ﻓﻌﺎﻟﻴﺖﻫﺎ .

• اﻣﻜﺎن وﻗﻮع روﻳﺪاد ﻳﺎ ﺷﺮاﻳﻄﻲ ﻛﻪ ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ ﻣﻮرد ﻧﻈﺮ را ﻣﺘﺄﺛﺮ ﺳﺎزد .

نظرات کاربران

  •  چنانچه دیدگاهی توهین آمیز باشد و متوجه نویسندگان و سایر کاربران باشد تایید نخواهد شد.
  •  چنانچه دیدگاه شما جنبه ی تبلیغاتی داشته باشد تایید نخواهد شد.
  •  چنانچه از لینک سایر وبسایت ها و یا وبسایت خود در دیدگاه استفاده کرده باشید تایید نخواهد شد.
  •  چنانچه در دیدگاه خود از شماره تماس، ایمیل و آیدی تلگرام استفاده کرده باشید تایید نخواهد شد.
  • چنانچه دیدگاهی بی ارتباط با موضوع آموزش مطرح شود تایید نخواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

بیشتر بخوانید